فهرست مطلب
Toggleهمانطور که میدانید یکی از شروط لازم و نه صرفا کافی برای تبدیل یک سیستم نظیر به نظیر (P2P) به بلاکچین برابر بودن درجه آزادی (Degree of Freedom) آن با یک است. این بدان معناست که کلیات اجزای آن سیستم قابل مشاهده و گزارش (View and Confirmation) باشد. در این حالت هرکدام از اجزای بلاکچین را میتوان یک لجر (Ledger) نامند.
زمانی که درجه آزادی سیستم بالا باشد، متعاقبا سلامت (Integrity) آن نیز بالا خواهد رفت. در مقابل با پایین آمدن درجه آزادی سیستم، سلامت سیستم خدشهدار خواهد شد و اصطلاحا سیستم دچار فساد (Corruption) میگردد. حال آنکه فساد در سیستمهای همتا به همتا به صورت حالت عدم وجود سلامت مالی (Integrity) در نظر گرفته نخواهد شد.
فساد در یک سیستم همتا به همتا با درجه آزادی پایین شامل تلاش هر کدام از اجزای سیستم در جهت رسیدن به سلامت مالی (Integrity) است. بدین معنا که وقتی سیستم درجه آزادی پایینی دارد، هر یک از اجزای سیستم برای ایجاد سلامت مالی و افزایش درجه آزادی، تلاش و عملی را انجام میدهند. این تلاش و عمل در حالت کلی به عنوان فساد (Corruption) تعریف میشود. در ادامه این مطلب به مفهوم فساد در سیستمهای مالی و پیدایش بلاکچین اشاره خواهم نمود.
تجربه من از خرید بیت کوین در اوایل پیدایش آن
در اوایل پیدایش بیت کوین، قیمت بیت کوین حدود 30 دلار بود. در آن زمان حرف و حدیثهای فراوانی در این باره وجود داشت. بنده در آن زمان با عنوان یک فارکس کار و تریدر موفق اقدام به خریداری چند بیت کوین کردم.
اما متاسفانه در مدت زمان کوتاهی بیت کوین دچار سقوطی شدید شد و به قیمت 2 دلار رسید. درنتیجه ضرر و زیان فراوانی عاید بنده شد و پایان سرمایهگذاری اول من در رمز ارز بیت کوین در حد مارجین کال بود. در آن دوران تا زمانی که بیت کوین به حدود 1000 دلار نرسیده بود دیگر قصد خریداری آن را نکردم. با بالا رفتن قیمت بیت کوین و جو ایجاد شده بنده مجددا بیت کوین را حوالی قیمت 1000 دلار خریداری نمودم. اما باز هم مجددا نه تنها یک دلار بالا نرفت بلکه به 200 دلار رسید.
اما با این تفاوت که بنده اینبار بازار را رها نکردم و علیرغم ضرر وارد شده در بازار ماندم.
با کسب اطلاعات بیشتر درباره بلاکچین و بیت کوین بیشتر نسبت به این مسئله که آینده سیستم مالی در قدرت بلاکچین و سیستمهای مبتنی بر این تکنولوژی خواهد بود، متقاعد گشتم. از آن زمان تا به امروز کمابیش در تمام احوال در پوزیشن Buy یا خرید بودهام. به جز اندک مواقعی که بازار یک سیگنال Sell (فروش) قاطع داشت، عموما شعار هولد (HODL) را سرلوحه کار خود قرارداده بودم. (هودلها براین اعتقادند که بیت کوین بخر و نگه دار) البته این امکان وجود دارد که اشتباه کرده باشم و به قول وارن بافت، جزو احمقهایی باشم که در بازار بیت کوین در رویای روزهای طلایی هستند؛
و امیدوارند تا بتوانند بیت کوین را خریداری نموده و به احمقتر از خودشان بفروشند و سود کسب کنند!
اما درهرحال زندگی یک ریسک است؛ همانطور که انسان توانسته از میان چند صد میلیون اسپرماتوزویید پدر، راه به تخمک برده و تبدیل به موجود زنده گردد. بدین معنا که قبلا در یک لاتاری با شانس یک به چند صد میلیون برنده شده است. پس چرا انتظار نداشته باشیم مجددا بتوانیم برنده شویم؟؟
پیدایش بلاکچین و سیستم Decentralize
شاید برایتان جالب باشد که بدانید یکی از بزرگترین اختراعات بشر ایجاد سیستم Decentralize و غیرمتمرکز کردن حکومت و زمامداری حاکمان بوده است. این تکنولوژی برای اولین بار در حوزه علوم انسانی توسط متفکر فرانسوی مونتسکیو در کتاب روح القوانین مطرح گردید.
یکی از بزرگترین اثرات آن در ایجاد دموکراسی و آزادی بشر از دست حکومتهای توتالیتر بود. منتسکیو توانست با اختراع حکومت Decentralize نیروهای مختلف حکومتی را که در حالت کلی در یک قوه جمع شده بودند؛
در میان سه قوه قضاییه، مقننه و مجریه توزیع نماید. اشخاصی که به درک روح القوانین و روح توزیع قدرت دست یافتند، توانستند برای بشریت پیشرفت چشمگیری خلق کنند.
یکی از اقدام مهم بشریت برای Decentralize کردت قدرتهای مالی، ایجاد بلاکچین و کریپتوکارنسیها بر بستر آن بود. بلاکچین در حقیقت یک سیستم GPT (General Purpose Technolog) جدید است. شواهد حاکی از آن است که این سیستم با احتمال زیاد میتواند آیندهی سیستمهای مالی دنیا باشد. GPT ها فناوریهایی هستند همانند اختراع چرخ یا ماشین بخار، که پیشرفت و تغییرات بزرگی در دنیای بشریت ایجاد کردند.
بیشتر بخوانید:فناوری همه منظوره GPT و تاثیر آن در اقتصاد
پیش بینی های اشتباه دانشمندان در طول تاریخ
همانطور که تا به اینجا متوجه شدید، یک سیستم مالی بدون سلامت مالی (Integrity) بی فایده و بیهوده است. درباره بلاکچین عدهی زیادی ممکن است با این پرسش مواجه شوند که چگونه یک سیستم بدون داشتن بانک یا مرجع مرکزی، حکومت، دولت و هر قوهی فائقه دیگری به عنوان مرجع میتواند سلامت و اعتماد مالی ایجاد کند؟
پاسخ به این پرسش کلید حل معمای بیت کوین و پیدایش علاقهمندی بنده به آن گردید. برای پاسخ به آن پیشنهاد میکنم مقاله زیر را تحت عنوان آیا کریپتوکارنسیها یک حباب هستند حتما مطالعه نمایید.
بیشتر بخوانید:آیا کریپتوکارنسی ها حباب هستند؟
براساس مطلب گفته شده و مثالهای آورده شده در کتاب شوک آینده اثر آلوین تافلر، از دانستن اینکه شخصی همانند سایمون نیوکام و از آن هم مهمتر دانشمند بزرگی نظیر ارنست رادرفورد نیز ممکن است اشتباهاتی به آن بزرگی در نظریات خود داشته باشند، پس زمینه فکری من بهم ریخت. این مسئله بعدها بسیار برای من مفید بود. چراکه بسیار مهم و لازم است که هرچند وقت یکبار در عقاید و افکارمان تجدیدنظر و خانه تکانی کنیم!
سالها قبل، زمانی که در بورس تهران شروع به تحقیقی در خصوص استفاده از علوم روحی در بازار سرمایه یا Psycho-Trade کردیم، دانشمندانی وجود داشتند که وجود ارتباط با ارواح را تایید کرده بودند. در کتاب مشهور انسان روح است نه جسد، لیست بسیاری از این دانشمندان شامل سر آلفرد راسل والاس، سر اولیور لوج، ویلیام جیمز، قس علیهذا و .. آورده شده بود.
این اشخاص کسانی بودند که عقایدشان در حیطهی تخصصی خود مورد پذیرش کلیهی دانشمندان دیگر بود. براساس پس زمینه بهم ریختهای که از کتاب شوک آینده در بنده ایجاد شده بود، میتوان به این نتیجه رسید که این دانشمندان نیز در این موضوع دچار خطا شدهاند.
تحقیقات علمی توسط دانشگاه هاروارد، همه بر این موضوع صحه میگذاشت که قهرمانان کتاب انسان روح است نه جسد، نظیر خانم کراندن و اساپیا پالادینو معروف نیز از قرار معلوم در گفتار و کردارشان صداقت نداشتند و به آسانی توانسته بودند حتی دانشمندان خوش فکر را نیز تحت تاثیر خود قرار دهند.
نتیجه گیری؛
براساس مقدمه بالا میتوان این چنین نتیجه گرفت که:
- خیلی نباید خیلی پیشبینیهایی که قدرت انسان را در انجام امور و دستیابی به رویاهایش محدود میکند، جدی گرفت!
- بسیاری از برترین دانشمندان جهان نیز ممکن است نظریهها و سخنانی داشته باشند که سرتاسر اشتباه باشد!
دیدگاه های مشاهیر بازار سرمایه جهان در رابطه با بلاکچین
از دیدگاه بنده صحبتهای برخی از مشاهیر بازار سرمایه جهان مبنی بر بی فایده بودن بلاکچین، قلابی بودن بیت کوین و حبابی بودن قیمت کریپتوکارنسیها نیز از نتیجهگیری بالا طبعیت میکند. بسیاری از اقتصاددانهای نامی و روسای بانک مرکزی جهان درباره بیت کوین دیدگاه منفی داشتند. خرید و فروش ارز دیجیتال توسط بانک مرکزی نیز ممنوع اعلام شده و تمامی سایتهای خرید و فروش کریپتوکارنسیها نیز فیلتر شدهاند.
بیشتر بخوانید:اصلاح قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز ماده 17
تغییرات و پیشرفت جهان بشری به سمت انبوه زدایی
براساس نوع تغییرات محیط پیرامون و جهت پیشرفت جهان بشری به سمت آنچه انبوه زدایی (Depopulation) نامیده میشود، میتوان این مسئله را درک کرد که هر نوع مقابله با تکنولوژی بلاک چین و کریپتوکارنسیها، در واقعی آب در هاون کوبیدن است.
در نظر بنده اساتیدی که بیت کوین را حباب دانستند، این بخش از این یشرفت جامعه جهانی و سمت و سوی تغییرات نوین بشر غافل شدهاند. آشنایی با این پیشرفت ما را به این نتیجه میرساند که بلاک چین و فرزند آن بیت کوین یا هر رمز ارز دیگر، تکنولوژی غالب آیندهای میباشد که به سمت انبوه زدایی در حرکت است.
انبوه زدایی، مرجعیت زدایی یا تمرکززدایی (Decentralization) در زبان ساده به معنای باز توریع قدرت، دانش و ثروت در میان بلوکها (تک تک آحاد) یک زنجیره از بلوکها یا جامعه میباشد.
شاید در سال 1394 سریال در حاشیه ساخته آقای مهران مدیری را تماشا کرده باشید. در این سریال طنز تلویزیونی عملکرد پزشکان در قالب طنز به انتقاد کشیده شده بود. این سریال در واقع خواسته و یا ناخواسته به مفهوم انبوه زدایی اشاره داشت. از همینرو از سوی پزشکان (این خدایان سفید پوش!) با مخالفتهای زیادی مواجه شد. حتی وزیر بهداشت نیز در پی مخالفت خود از مسئولین مربوطه تقاضا کرد که به دلیل از بین بردن هیبت پزشکان در این سریال از ادامه آن خودداری کنند.
هیبت زدایی از مظاهر انبوه زدایی
هیبت زدایی در واقع مظهری از انبوه زدایی به شمار میرود و پیشرفت جامعه بشری را به سوی زدودن هرچه بیشتر انحصارات و هیبتها نشانهگذاری میکند. تا همین 40 الی 50 سال قبل، منابع پزشکی نظیر کتاب جن گیری و اوراد، در پستو نگهداری شده و تنها پزشکانی که خود را حکیم میدانستند، اجازه دسترسی به آنها را داشتند.
در دیگر نقاط جهان نیز عموما همین طور بود. پزشکان برای خود رب النوع بوده که بیماران مجبور به پرستش مقام آنها بودند. با همهگیر شدن تدریجی کتب پزشکی و پخش شدن راه درمان بیماریها به ویژه در اینترنت، مقام رب النوعی پزشکان در کل کشورهای جهان اول دچار چالش شد. (البته در برخی از کشورهای کمتر توسعه یافته که هنوز با مفهوم انبوه زدایی آشنا نیستند، همچنان بیماران مجبورند ساعتها، در انتظار زمان کوتاهی ویزیت این خدایان سفید پوش زمان خود را تلف کنند)
در کشور خودمان نیز مشاهده میکنیم که طلیعههای این چالش به تدریج هویدا شده است (برای نمونه محکوم شدن پزشک معالج کارگردان فقید سینما آقای عباس کیارستمی).
مثال هایی از انبوه زدایی در پیشرفت جامعه بشری
نمونههایی از انبوه زدایی علم پزشکی شامل منابع فراوان علمی قابل دسترس همگان، دستگاههای اندازهگیری قند خون و دستگاههای فشار خون که همه جا در دسترس است و دیگر اختراعات و اکتشافات بشری در این حیطه میباشد.
این قبیل امکانات در دو دهه قبل حتی به فکر بشر نیز نمیافتاد. نه تنها در زمینه پزشکی بلکه در تمامی رشتهها و انحصارات همه درحال زدوده شدن بوده و پیشرفت بشری همواره بر این جهت میباشد. تقریبا میتوان گفت در تمامی زمینههای علم و دانش که در انحصار متخصصان بود، به تدریج از کنترل آنها خارج و در اختیار عموم قرار گرفت.
مثالی از انحصار زدایی متن ها
تا همین چند سال پیش، آرزوی هر نویسنده پربازدید شدن متون نوشته شده خود بود. اما چالشهایی از قبیل اینکه چطور میتوان متنی نوشت؟ چطور میتوان متن را منتشر کرد؟ چطور میتوان برای متن نوشته شده خواننده پیدا کرد؟ و …. . پیشرفت بشر به سمت انبوه زدایی این کار را به غایت آسان نمود.
انتشار متون که در ابتدا تنها محدود به مطبوعاتیها و انتشاراتیها بود، اکنون در اختیار هر کسی میباشد. از طریق تلگرام و سایر شبکههای اجتماعی و وبلاگها میتوان متن خود را میان دهها، صدها و میلیونها نفر انتشار داد. دیگر خبری از انحصار انتشاراتیها و چاپگرها نیست و امکان ممیزی وجود نخواهد داشت.
مثالی از انحصار زدایی فیلم
در صنعت سینما نیز در زمانی بخش هر فیلم تنها در انحصار صدا و سیما بود. اما اکنون با پیشرفت جامعه بشری در قالب انحصارزدایی و انبوه زدایی، تک تک مردم میتوانند خود یک صدا و سیما باشند. رسانه توزیع شده و از تجمع انبوه به در آمده همان حرکت پیشرفت بشری به سوی انبوه زدایی است.
مثالی از انبوه زدایی عقاید
هیچ زمانی خرده کیشان و خرده ادیان در جوامع بشری تا به این اندازه نبوده است. در کل دنیا هر فردی که فکری به ذهنش رسیده، توانسته یک خرده کیش جدید با تفکرات و قوانین تازه ایجاد کند. در تهران آنقدر حلقههای کهکشانی و کیهانی وجود دارد که هر فردی را متعجب میکند.
فردی با یک ورد سردرد را معالجه میکند. فرد دیگری با سنگ پا بیماری دیابت را ریشه کن کرده است! هیچ یک از این افراد همدیگر را قبول ندارند و مدعی هستند که تنها حرف خودشان حق و صحیح میباشد. (این خرده کیشان با وجودی که شعارشان عشق و دوستی است، در عین حال عملا در حال دریدن یکدیگر هستند) اگر با افق دید بالاتر به این اتفاقات بنگریم شاهد وحدتی در انبوه این عقاید خواهیم بود: تمامی جهت پیشرفت بشری و مرکز زدایی و انبوه زدایی از ایمان و عقاید است.
مرحوم بلز پاسکال در کتاب Pense’es شاهکار فلسقی خود، خدا را توسط محاسبات آماری اثبات می کند. او طی یک استدلال جالب براساس حساب آماری و احتمالات به این نتیجه میرسد که اگر تنها یک درصد و نه بیشتر، حق با حضرت مسیح بوده و خدا وجود داشته باشد، بنابراین کاملا عقلانی است که نتیجه بگیریم پرسودترین و بهترین کار در دنیا، اعتقاد به خداوند است. و با عمل کردن به همان یک درصد احتمال، به جای عذاب ابدی، سعادت ابدی را برای خود خریدهایم.
البته آن مرحوم محاسبات آماری خود را بر پایه این آکسیوم (یا اصل موضوع) انجام داد که در دنیا غیر از مسیحیت کیش و آیین دیگری در کار نباشد. بدون شک در صورتی که میخواست درحال حاضر و با وجود این همه خرده کیشها و عقاید در جهان محاسبات خود را بکار بگیرد، خود او نیز یکی از طرفداران تمرکز زدایی میشد.
انحصار زدایی در سیستم مالی در جهت پیشرفت بشری
حال که به صورت مختصر با مفهوم انبوه زدایی و سوگیری جهت پیشرفت بشری آشنا شدیم، خیلی سخت نیست که تصور داشته باشیم جهت تغییر بانکها و موسسات مالی نیز به سوی تمرکز زدایی و انبوه زدایی خواهد بود. بدین معنا که بانکها به تدریج انحصار خود را از دست داده و به زودی هر فرد بانک خودش را داشته باشد.
این مسئله همانند زمان قدیم است که افراد پول خود را در بالش زیر سرشان میگذاشتند و یا خیال راحت به خواب میرفتند. اما در این جا دیگر پول مدنظر، همیان پر از طلا، سکه و نقره نیست؛ بلکه منطور ارزهای دیجیتال و رمزنگاری شده میباشد.
بدون شک هیچ دولت و بانک مرکزی در هیچ جای جهان، این تغییرات را قبول نمیکند. زیرا هیچکس از محدود شدن اختیارات خود استقبال نمیکند. هیچ یکی از نهادهای انحصاری از انحصار زدایی خوشحال نمیشوند.
همانگونه که پزشکان در مقابل هیبت زدایی در سریال در حاشیه ساکت ننشستند. همانطور که صدا و سیما بارها بر سر راه سایتهای رقیب نظیر آپارات دات کام مشکل ایجاد کرد. طبیعی است که بانک مرکزی نیز در برابر ایده اینکه هر فرد بانک خودش را داشته باشد، ساکت نخواهد نشست.
بیشتر بخوانید:مخالفت دولت ها با بلاکچین چه دلیلی دارد؟
اما روند پیشرفت بشری، مسیر خود را پیدا کرده است و همچون رودخانهای در جهت خود رفته و هر نوع پایداری را در هم خواهد شکست. 2500 سال قبل حکیم معروف چینی، لائوتزو گفت؛
همانند پولادی باش که دور آن پنبه پیچیدهاند.
بدین معنا که در ظاهر نرم و در باطن سخت باش. در این حالت همانند اب خواهی بود که هیچ چیز در جهان نمیتواند مانع رفتن آن شود. درحال حاضر سیستم بلاک چین همان پولادی است که دور آن پنبه پیچیدهاند. این تکنولوژی همانند آب راه خود را از بین موانع مختلف باز کرده و به پیش خواهد رفت. بلاکچین در واقع درحال انبوه زدایی و Decentralization از سیستمهای عریض و طویل مالی و بانکهای جهان است.
بلاک چین دولتی و تضاد فلسفی
فلسفهی بلاک چین در حقیقت بر پایهی مرجعیت زدایی، تمرکز زدایی و در یک کلام Decentralization بنا شده است. از این رو هرنوع تلاش دولت در جهت استفاده از این تکنولوژی عقیم خواهد ماند. دلیل آن هم این است که عموم دولتها بر اساس مرجعیت و تمرکز شکل گرفتهاند. دولت در جهت تمرکز گرایی و بلاکچین در جهت تمرکز زدایی حرکت میکند. قاعدتا هیچگاه این دو سیستم نمیتوانند در کنار هم قرار گیرند.
علت شکست طرح دولتی بلاکچین ونزوئلا در حوزه کریپتوکارنسیها
برای یک مثال در زمینه شکست طرح دولتی بلاکچین در حوزه کریپتوکارنسیها میتوان به ساخت رمز ارز پترو توسط دولت ونزوئلا اشاره کرد. دولت ونزوئلا با هدف جذب سرمایه و دور زدن تحریمها اولین رمز ارز بر پایه دولت را ایجاد کرد. اما بر اساس شواهد موجود این کار با شکست مواجه شد. این دولت حاضر شد نفت خود را با 30% تخفیف به هند داده و در ازای آن پترو بگیرد؛
شرکت خریدار هندی حتی با 30% تخفیف حاضر نشد این معامله را انجام دهد. هنگامی که کسی با این میزان تخفیف در نفت که مقدار قابل توجهی است، باز هم حاضر به خریداری ارز شما نیست، بدان معناست که کریپتوی شما شکست خورده است. سیستمی که بلاکچین اقدام به تامین امنیت و صحت آن گرفته است، یک سیستم توزیع شده (Distributed) یا غیرمتمرکز (Decentralized) است.
عدم شفافیت
یکی دیگر از علل شکست رمز ارز پترو دولت ونزوئلا، عدم شفافیت آن بود. اگر این دولت قصد عملکردی شفاف داشت به کریپتوکارنسیها روی نمیآورد. بانک ونزوئلا مدت زمان طولانی است که مقدار پول چاپ شده و نقدینگی کشور و دیگر متغیرهای اقتصادی را اعلام نکرده است. در این چنین فضای غیرشفافی، پترو یک کریپتوکارنسی به شمار نمیرود. زیرا مشخصه اصلی بلاکچین که در تامین امنیت آن نیز نقش دارد، شفافیت بلاکچین است.
بیشتر بخوانید:امنیت بلاکچین را چگونه میتوان افزایش داد؟
در واقع در این فضا رمز ارز پترو را تنها میتوان به عنوان واحد پول جدید در کنار واحد پول اصلی کشور (بولیوار) درنظر گرفت. با این تفاوت که طلا پشتوانه واحد پول رسمی است و واحد غیر رسمی (پترو) قرار بود پشتوانه نفت داشته باشد. آنچه واضح است این مسئله است که زمانی که امکان خرید و فروش نفت در بازار وجود دارد، دیگر کسی به دنبال استفاده از پترو نخواهد بود.
عدم امکان mining یا استخراج
یکی دیگر از ملزومات کریپتوها، امکان استخراج و یا mining آنهاست. برای مثال استخراج بیت کوین توسط ماینرها فرآیندی است که تا زمانی که تعداد 21 میلیون واحد آن تمام شود ادامه خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:استخراج بیت کوین و مزایا و معایب ماینینگ بیت کوین
استخراج و mining بدان معناست که هر یک از اعضای بلاکچین بتوانند کریپتو را تولید کنند. درصورتی که یک کریپتو دولتی باشد، ماینینگ آن به معنای چاپ پول و دخالت در کار بانک مرکزی است. این کار در هیچ جای دنیا قابل قبول نیست و از همینرو اصولا یک کریپتوی دولتی، یا امکانپذیر نخواهد بود و یا همانند شیر بی یال و دم و کوپالی است که امکان استخراج ندارد.
نیت و مقاصد پولشویی
یکی از امکانات کریپتوکارنسیها استفاده از آنها برای مقاصد پولشویی است. زمانی که یک دولت از کریپتوکارنسیها استفاده میکند، قاعدتا نیتهای زیر را در نظر دارد:
- جبران کسری بودجه توسط خلق پول با فروش کریپتو
- پولشویی بین المللی
- خلق پول جدید با واحد دلار با هدف التیام بخشی کاهش ارزش (Devaluation) ارز ملی به دلیل عطش تورم انتظاری
- مقابله با هژمونی دلار
- دور زدن تحریمها
استفاده از کریپتوها با هدف های هژمونی دلار یا پولشویی بین المللی و …
زمانی که شما به عنوان یک دولت قصد دارید کریپتوها را برای مقابله با هژمونی دلار یا دور زدن تحریمها و پولشویی بینالمللی استفاده کنید، قاعدتا دو راه پیش رو دارید.
راه اول آن است که کریپتوی خود را بدون ارائه به مردم کشورتان به صورت بینالمللی در خارج از کشور برای آن بازار بیابید. در این حالت مردم کشور خودتان دیگر نمیتوانند بواسطه آن کریپتو پولشویی کنند و در واقع تنها خودتان امکان اینکار را خواهید داشت. این دقیقا همان راهی بود که دولت ونزوئلا در پیش گرفته و از همین جهت هم پترو را نمیشد با واحد پول ونزوئلا خریداری نمود. تنها روش خریداری پترو دلار آمریکا بود.
راه دوم استفاده از اصل پراگماتیستی، جنگ کوچک – جنگ بزرگ است. این اصل در یک جمله بیان میکند که :
Lose the battle, Win the WAR
بدین معنا که جنگ کوچک را بباز تا در جنگ بزرگ پیروز شوی. در اینجا جنگ کوچک پولشویی محدود در درون کشورها و جنگ بزرگ مقابله با پولشویی بینالمللی یا هژمونی دلار و دور زدن تحریم ها است.
برخی از نشانهها نشاندهنده آن است که بعضی از کشورها بدون سروصدا با کمک بخش خصوصی قدرتمند این روش را بکار گرفتهاند. بدین ترتیب که میزانی از پولشویی داخل کشور را با آزادسازی خرید و فروش کریپتوکارنسیها نادیده میگیرند (شکت در جنگ کوچک) تا بتوانند در مقابله با هژمونی دلار یا دور زدن تحریم ها و پولشویی بینالمللی (جنگ بزرگتر) برنده شوند.
زیان جنگ کوچک داخلی در این حالت را میتوان با اجرای قوانین ضد پولشویی (KYC Process) به حداقل رساند. اما تلاش جهت به صفر رساندن آن موجب ناکارآمدی و قفل شدن روش خواهد شد. حتی بزرگترین شرکتهای ارز الکترونیک نظیر پی پال آمریکا و وب مانی روسیه که تحت کنترل و نظارت هستند، درصدی از پولشویی را آگاهانه نادیده میگیرند.
البته دولتی که هوشمندی جهت استفاده از این اصل را داشته باشد، بدون شک آنقدر هم هوشمند است که خود به صورت آشکار اقدام به صدور کریپتوها نکند و این کار را به بخش خصوصی بسپارد. و صد البته دولتی که این میزان درایت را دارد، کارش به جایی نخواهد رسید که بخواهد با استفاده از کریپتوها مشکلاتش را برطرف نماید. کریپتوها شاید التیام بخش باشند، اما درمانکننده نیستند. از این رو لازم به ذکر است هرگونه تفکر و اقدام برپایه تضاد فلسفی دیر یا زود با شکست روبرو میشود.
حذف دلالان با روی کار آمد بلاکچین
با گسترش بلاکچین تمام دلالان چه مفید و مولد و چه غیر مفید و غیر مولد به حاشیه رانده شدند. چراکه بلاکچین خود نوعی دلال اعظم به شمار میرود. این سیستم از طریق Peer-to-peer و شفافیت بیش از حد ، شرایط حذف واسطهها با بلاکچین را فراهم نمود.
سلامت مالی و بلاکچین
سلامت مالی (Integrity) شرایطی است که در آن سیستم کمترین ریسک زیان (Risk of Loss) و بالاترین درجه آزادی (Degree of Freedom) و صداقت مالی (Transparency) یا شفافیت را دارد. یکی از شرایط ایجاد سلامت مالی در هر سیستم، درجه آزادی سیستم است. درجه آزادی سیستم توزیع شده امکان مشاهده و گزارش دهی هر یک از اجزا را مشخص میکند.
این میزان بین دو مقدار صفر و یک در نوسان است. اگر درجه آزادی صفر باشد، هیچ یک از اجزا امکان مشاهده و گزارشدهی را ندارند. درمقابل در درجه آزادی یک تمامی اعضا اجازه مشاهده و گزارشدهی را خواهند داشت. درواقع شرط لازم برای بلاکچین بودن یک سیستم توزیع شده، درجه آزادی یک است. در سیستم بلاکچین درجه آزادی هر کدام از اعضا (Ledger) برابر با یک است. از این رو هر لجر در سیستم بلاکچین امکان مشاهده و گزارشدهی دارد.
مثالی از سلامت مالی در سیستم بدن انسان
هرکدام از سلولهای بدن انسان، درجه آزادی دارند و در صورت کوچکترین مشکل، آن را به صورت درد به مغز انتقال میدهند. زمانی که ما آرامبخش و یا داروهای مسکن استفاده میکنیم، با حالت بی حسی موضعی و یا کامل، درجه آزادی سلولهای بدنمان را پایین آورده تا دیگر امکان انتقال پیام به مغز فراهم نگردد.
در این حالت تسکین موقت بوجود خواهد آمد. حال درصورتی که به صورت کلی درجه آزادی سلولهای بدن را پایین آورید، دیگر امکان ارسال پالس درد به مغز را نداشته و در صورت بروز اولین مشکل سیستم ایمنی و صحت خود را از دست خواهید داد. درصورت بروز درد یا مشکل اعضای یک سیستم باید بتوانند آن را با آزادی مخابره نمایند. در غیر این صورت سیستم صحت خود را به سرعت از دست میدهد و دچار فساد میشود.
سلامت مالی در جامعه
در یک جامعه درصورتی که هر کدام از اعضا بتوانند مشکلات و مفاسد را بررسی و گزارش کنند و در برابر کاستیها اعتراض نمایند، مسیر آن جامعه در جهت تصحیح پیش خواهد رفت. اما اگر امکان اعتراض مشکلات و گزارش آنها وجود نداشته باشد، جامعه به سرعت دچار فساد شده و از مسیر اشتباه برنمیگردد.
هیچ سیستمی به خودی خود کامل نخواهد بود. از این رو اگر درجه آزادی اجزای سیستم یک باشد، با گزارش عیوب و پرداختن به آنها امکان تصحیح سیستم و پیشرفت و تکامل آن ایجاد میگردد. درصورتی که درجه آزادی پایین باشد، به دلیل عدم گزارش مشکلات، هیچ عزمی برای تصحیح عیوب و نواقص شکل نگرفته و وضعیت روز به روز بدتر میشود. دموکراسی یک سیستم پر از عیب در انواع سیستمهای حکومتی است. اما عموما در کل جهان از سایر سیستمهای حکومتی بیشتر مورد پذیرش واقع شده است. آن هم صرفا به دلیل اینکه قدرت تصحیح خود را داشته و از ابتدا فرض بر ناقص بودن آن گذاشته شده است.
مفهوم فساد در طی تاریخ و ایالات مختلف
ساموئل هانتینگتون در حدود 50 سال قبل (سال 1968) در مقاله ای با عنوان فساد و مدرنیته (Corruption and Modernization) به این نکتهی کلیدی در جوامع و سیستمهای انسانی اشاره نمود:
CORRUPTION may thus be functional to the maintenance of a political system in the same way that REFORM is در سیستمهای سیاسی، فساد به مثابه تلاش برای ایجاد اصلاحات (Reform) برای نگهداری سیستم عمل می کند.
بر همین اساس فرهنگ عامه تا حد ممکن زشتی فساد را در جوامع مختلف کم نموده است. برای مثال مردم عادی کشورهای زیر فسار را اینگونه مینمامند؛
- ایتالیا:یک هل کوچک (spintarella)
- فرانسه:یک گیلاس شراب (pot-de-vin)
- یونان :یک بسته ی کوچک (fakelaki)
- سوریه :پول یک فنجان قهوه
- مصر:پول سیگار
- ایران پول چای یا شیرینی
قابل توجه است که با مطرح کردن نظریههایی نظیر “فساد به مثابه اصلاح (Reform)” از هانتینگتون و یا “فساد به مثابه روغن چرخهای توسعه” از لف (Leff) در سال 1964 و لویی (Lui) در سال 1985 هیچ کدام از تئوریسینهای این نوع تفکر تمایل نداشتهاند که از زشتی فساد بکاهند و مبارزه با آن را به حاشیه برانند. آنچه بیشتر مد نظر بوده، پر رنگ کردن این تفکر میباشد که مبارزه با فساد به تنهایی بیهوده است.
زیرا فساد علت نیست و خود معلول است و ابتدا به ساکن باید علل آن را درمان کرد.
فساد اجزاء به مثابه تخطی از قانون سیستم
با پایین بودن درجهی آزادی یک سیستم نظیر به نظیر P2P، هرکدام از اجزا در تلاش هستند تا بتوانند در محدودهی خود حرکتی را پیادهسازی نمایند که باعث آزادی عمل بیشتر آنها گردد. اگرچه اجزای یک سیستم همتا به همتا صرفا شامل بیت و بایت میشود، اما پشت هر کدام، یک موجود انسانی است که نیاز به حرکت دارد و دارای احتیاجات و منافعی میباشد. در واقع این حرکت برای افزایش آزادی آن جزء خاص در نظر گرفته میشود. اما بدلیل درجه آزادی عمل پایین سیستم، حرکت یک جزء برای ایجاد درجه آزادی بیشتر، تخطی از قانون کل سیستم و در نتیجه فساد محسوب میشود.
کاملا مشخص است که فساد گفته شده به جهت حرکت یک جزء از سیستم (Individual) برخلاف قانون و مصالح کل سیستم (Whole) میباشد. آن جزء خاص برای ایجاد درجه آزادی بیشتر (برای برطرف کردن منافع خود) حرکت میکند؛ اما این درجه آزادی بیشتر برای آن جزء در جهت قانون و منافع کل سیستم نخواهد بود و این به معنای فساد است.
درجه آزادی پایین در خلاف جهت منافع سیستم کلی
آنچه مسلم و قابل اثبات است این نکته میباشد که درجه آزادی پایین، هیچگاه در جهت مصالح و منافع سیستم کلی نخواهد بود. به طور خلاصه میتوان این چنین استدلال نمود که وقتی درجه آزادی پایین است، شخصی این مصلحت و قانون را برای کل سیستم بوجود آورده است. بدون شک آن جزء از سیستم و یا گروهی از اجزاء که وضع کننده این قوانین بودهاند و درجه آزادی پایینی را برای سیستم ایجاد کردهاند، خودشان دارای درجه آزادی بالاتری هستند. چراکه اگر درجه آزادی آنها درحد درجه آزادی سایر اجزاء بود، امکان وضع این قوانین و مصلحت را نداشتند. بنابراین جزء و یا اجزایی در سیستم هستند که درجه آزادی بالاتری نسبت به سایر اجزاء دارند و این مفهوم فساد را نشان میدهد.
از این رو میتوان گفت درجهی آزادی پایین تنها در جهت مصالح و منافع جزء و یا اجزاء با درجه آزادی بیشتر خواهد بود. در واقع این درجات پایین در جهت مصالح و منافع کل سیستم عمل نمیکنند که این مسئله گزارهی ما را درباره سیستمهای همتا به همتا (P2P) ثابت میکند که درجه آزادی پایین، هیچموقع به منفعت و صلاح یک سیستم کلی (Wholistic System) نیست.