Skip to main content
هنر فوروارد کردن

? ابزار جدید فرهنگ جدید را هم می طلبد. برای کشوری مثل ایران که هنوز در مرحله ی گذار از سنت به مدرنیته است، لزوم تعریف و ایجاد فرهنگ جدید و متناسب با ابزارهای جدید، بیش از پیش احساس می شود.

? یکی از ابزار جدید همین تلگرام است که ظرف مدت کوتاهی در ایران اپیدمی شده، اما فرهنگ متناسب با آن ایجاد نشده است.

? بعضی ها فکر می کنند “هنر والایی” است اگر هر مطلب و عکس و فیلمی از دیگران برایشان ارسال می شود، برای دیگران ارسال کنند. این عزیزان صرف “فوروارد کردن” را “هنری والا” تشخیص داده اند.

? در گروهی عضو شده بودم که اعضای آن همه از دوستان قدیمی بودند و متاسفانه سه – چهار نفر از این دوستان “فورواردرهای حرفه ای” بودند. طوری که در هر ساعت حدود ده تا پانزده تا پست متفرقه از “اره و اوره و شمسی کوره ” برای تلگرام من فوروارد می شد که شخصا علاقه ای به دریافتشان نداشتم.

? اولین واکنشی که به ذهنم رسید برای خلاص شدن از این همه پست های فوروارد شده ی “در پیتی”، این بود که از گروه خارج شوم. کاری که از بچگی در همه جای یک کشور توسعه نیافته به ما آموخته می شود. اما حالا آموخته بودم که پاک کردن صورت مساله و “وادادن” کار شهروند “توسعه نیافته ” است و از طرفی دوست داشتم در آن گروه بمانم و از مصاحبت با دوستان قدیمی لذت ببرم. بنابراین تصمیم گرفتم “توسعه یافته” باشم. یعنی بمانم و اصلاح کنم نه بروم و فرار کنم.

? . آیا تاکنون فکر کرده اید که اگر “نیویورک” هم شهروندانی داشت که با مواجه شدن با هر مشکل فرار را بر قرار ترجیح می دادند، الان آن شهر بزرگ و توسعه یافته نیز، چون کوره دهاتی می شد؟

? مشکل را صمیمانه با دوستان در میان گذاشتم. در میان گذاشتن مشکل سخت بود، چون بدون شک “فورواردرهای حرفه ای” گروه، آزرده می شدند – که شدند. حتی یکی از آنها گروه را ترک کرد! اما نهایتاً اکثر دوستان موافق و خوشحال بودند و کاملا استقبال کردند. حالا گروه تمیزی داشتیم که صرفا موضوعات مورد علاقه ی جمع مطرح می شد. یعنی همان چیزی که برای آن تبدیل به گروه شده بودیم.

? هیچ اشکالی ندارد، اگر فکر می کنیم مطالب یک گروه جالب است، آدرس آن گروه را به سایر دوستان بدهیم تا اگر خودشان دوست دارند، به آن گروه بروند و از مطالب آن استفاده کنند. اما به حضرت عباس فوروارد کردن تک تک پست های یک گروه به گروه دیگر “هنر نیست”.

  1. حدود سی – چهل سال پیش که من بچه بودم،هر از گاهی یک تکه کاغذ از لای در، داخل خانه انداخته می شد که متنی قریب به این مضمون داشت:

” ای کسی که این کاغذ را می خوانی، دعای زیر را ده بار بنویس و به ده نفر که می شناسی بده. هر کسی که این کار را کرد، هر آرزویی داشت برآورده شد و هر کسی این کار را نکرد، تصادف کرد و مرد!

و بعد هم در ادامه ی مطلب یک دعای عجیب و غریب عربی آورده شده بود”

  1. من – و امثال من – هم از همه جا بی خبر، از ترسی اینکه نکند یک دفعه تصادف کنیم و بمیریم و یا بلای غیبی دیگری سرمان آید، متن را بی کم و کاست کپی و بین دیگران پخش می کردیم و بعد منتظر می نشستیم تا آرزوهای دور و درازمان برآورده شود – که البته انتظاری بیهوده بود.
  2. اخیرا در تلگرام مطلبی از یک دوست برایم ارسال شد که مرا یاد همان کاغذهای سی – چهل سال قبل – البته با شکل و محتوای مدرن – انداخت. در پست تلگرامی، از قول یک کارشناس “که نخواسته بود اسمش فاش شود!” نسبت به آلوده بودن انواع مواد غذایی فرآوری شده، توسط کارخانه ای که باز “نخواسته بودند نامش را بیاورند!” هشدار داده شده بود و در پایان از همه خواسته شده بود که این مطلب را با همه ی دوستان به اشتراک بگذارند که “ثواب اخروی” دارد و به اشتراک نگذاشتن آن موجب “خسران در دنیا و عقبا” خواهد بود!
  3. واضح است که این مطلب نیز – مثل همان نوشته های خاله زنکی چهل سال قبل – صرفا برای “فوروارد کردن” نوشته شده است و هیچ گونه ارزش دیگری ندارد. نه اطلاعات درست و درمونی می دهد و نه فسادی را افشا می کند. اینکه غذاهای فرآوری شده (حتی اگر به بهداشتی ترین روش ممکن تولید شوند) باز هم مصرفشان توصیه نمی شود، اظهر من الشمس است. تنها دغدغه ی نویسنده ی مطلب صرفا “فوروارد کردن” و “فوروارد شدن” بیشتر پست است.
  4. آنچه اینجا محل تامل است، اینکه چرا شخصی با دانستن همه ی این مسائل، باز هم در دام نویسنده می افتد و مطلب را فوروارد می کند؟ چرا هنوز کسانی پیدا می شوند که با خود می گویند ” نکند این نوشته درست باشد و اگر آن را فوروارد نکنم مرتکب گناهی شده باشم و از طرف خدا مجازات شوم؟” … و باید بگویم تعداد اشخاصی که این فکر را بکنند، کم هم نیستند.
  5. در آزمایشاتی که “بومیستر ” و همکارانش در سال 2008 انجام دادند، مشخص شد کسانی که Free Will (یا اراده ی آزاد) ندارند، همه یا اکثر کارهای خود را بر اساس نوعی “جبر گرایی” و اعتقاد به نیروهای ماوراء الطبیعه انجام می دهند و به این ترتیب مسئولیت کارهای خود را به عهده ی دیگران (نیروهای ماوراءالطبیعه) می گذارند تا خود مسئولیتی گردن نگیرند. در نگاه این افراد، اراده ی آزاد انسانی، زیر بار سنگین اراده ی ماوراءالطبیعی له می شود و چیزی از آن نمی ماند. بنابراین تمام خواست های خود را بجای اینکه “از خود” داشته باشند، از نیروهای ماورایی دارند و مسئولیت کارهای خود را نیز به گردن همان نیروها میندازند.
  6. چنین اشخاصی در مواجهه با “فورواردرها” احساس می کنند که فوروارد کردن مطلب رسیده به ایشان، یک وظیفه ی الهی است که چنانچه از آن سرپیچی کنند، مستوجب عذاب خواهد بود، و برای اینکه شانه از زیر بار مسئولیت فکر کردن خالی کنند، به سرعت “وجدان” خود را آزاد می کنند و تکه مطلب ارسال شده برایشان را فوروارد می کنند. فورواردرها نیز با شناخت از این نوع روحیه ی “جبرگرایی” (که فقط در ایران هم نیست و همه ی مردم دنیا کمابیش با آن مواجه هستند) مطلب خود را می نویسند و به دست این اشخاص می سپارند.
  7. نکته ی مهم تحقیقات بومیستر (Roy F Baumeister) در اینجا بود که آزمایشات نشان داد، وقتی اشخاص تحت آموزش های عدم وجود Free Will قرار می گرفتند، کارهای خلاف و غیر اخلاقی بیشتری (از قبیل دزدی، دروغگویی و تقلب) از آنها سر می زد (این نشان داد که چگونه ممکن است شخصی در درجه ی بالای ایمان به ماوراء در برهه ای از زندگی که زمام تفکر و عمل خود را به دست اراده های خیالی و ماورایی داده، به راحتی دست به دزدی و دروغگویی و تقلب و جنایت بزند) . بومیستر نشان داد هر چه اعتقاد به Free Will (اراده ی آزاد) در انسان بیشتر باشد، چون خود را مسئول و تصمیم گیرنده در باره ی جهان خود و اعمال خود می داند، کمتر به اعمال خلاف دست می زند.

ارسال پاسخ