Skip to main content
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

تحلیل تکنیکال (Technical analysis) یکی از روش‌های تحلیل قیمت با استفاده از نمودارها در بازارهای مالی و بازار از دیجیتال است. معامله‌گران از بهترین نمودار تحلیل تکنیکال و تغییرات قیمت در آینده برای سودآوری در معاملات خود استفاده می‌کنند. برخلاف تحلیل فاندامنتال که برپایه رسانه‌ها، اخبار، افراد تاثیرگذار و … انجام می‌شود، در تحلیل تکنیکال قیمت با شاخص‌های ریاضی و تفسیر نمودارها تعیین می‌گردد.

توجه: تحلیل تکنیکال بدون تحلیل بنیادی یک تحلیل ناقص خواهد بود. لذا پیشنهاد می‌شود به نتایج این تحلیل به تنهایی جهت سرمایه‌گذاری اکتفا ننمایید.

با آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال و استفاده از بهترین روش تحلیل تکنیکال در هنگام خرید و فروش ارز دیجیتال معماله‌گران می‌توانند به سودآوری دست یابند. برای کار با این روش از ابزارهای مختلفی نظیر نمودارهای خطی (Line charts)، نمودارهای شمعی (Candlestick charts) و ... استفاده می‌شود

اصولا روش‌های مورد استفاده در تحلیل تکنیکال علمی نیستند؛ بدین معنا که سیگنال خرید و فروش ایجاد شده توسط این تحلیل در تمامی موارد درست نیست و ممکن است در برخی موارد اشتباه باشد. استفاده از تحلیل تکنیکال بدون تحلیل بنیادی صرفا بازی با اعداد و ریاضیات محض است و کاربردی نخواهد بود.

از این‌رو برای دریافت بهترین نتیجه در بازارهای مالی باید از هر دو تحلیل با هم استفاده نمود. در ادامه این مطلب به مفاهیم مختلف در بهترین روش تحلیل تکنیکال و آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال از صفر تا صد خواهم پرداخت.

 

دانلود کتاب تحلیل تکنیکال

نویسنده: توماس مایرز

ترجمه و اقتباس: فرهاد مقدم سلیمی

تحلیل تکنیکال چیست

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (Technical analysis) از روش‌های تجزیه و تحلیل بازارهای مالی نظیر بازار ارز دیجیتال است. این نوع تحلیل با استفاده از ابزارهای معاملاتی و نمودارها برای بررسی رفتار بازار استفاده می‌کند و براساس حرکات قبلی قیمت و داده‌های معاملاتی بازار را پیش بینی می‌نماید.

معامله‌گران معمولا برای تحلیل رفتار قیمت بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال از این تحلیل در کنار تحلیل بنیادی کمک می‌گیرند.

 با استفاده از سوابق معاملات تجزیه و تحلیل ارزها و تمرکز روی نمودار بازار و داده‌ها معامله‌گران الگوها و روندها را شناسایی می‌کنند و بدین واسطه آینده بازار را پیش‌بینی خواهند نمود. براساس نظریه داوجونز تحلیل تکنیکال بر سه پایه استوار است:

در کل سرمایه‌گذاران با هدف فروش دارایی‌های مالی یا فروش ارز دیجیتال با قیمتی بالاتر در آینده و سودآوری، خواستار خرید آن در کف قیمتی هستند. با استفاده از آنالیز تکنیکال قبل از ورود به یک پوزیشن در بازار، امکان شناسایی سطوح قیمتی مناسب وجود دارد.

البته هر معامله‌گر و تریدری براساس ترجیحات و نیاز خود از اندیکاتورهای مختلفی استفاده می‌کند. البته لازم به ذکر است که هیچ آنالیز تکنیکالی به تنهایی مفید نیست و قطعیت صددرصدی نیز ندارد.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه‌ تحلیل تکنیکال(Technical analysis)

اولین استفاده از روش‌های تحلیل تکنیکال مربوط به آمستردام در قرن هفدهم میلادی و ژاپن در قرن هجدهم میلادی می‌باشد. بنیان‌گذار وال استریت ژورنال و خالق میانگین صنعتی داو جونز (Dow Jones Industrial Average)، آقای چارلز داو (Charles Dow) تحلیل تکنیکال را معرفی نمود.

آقای داو یکی از اولین افرادی بود که توانست رفتارهای مشابه میان دارایی‌های خاص را درک کند؛ رفتارهایی که از خط روندی مشخص پیروی می‌کردند. تئوری داو (Dow Theory) درواقع دستاوردهای ایشان بود که پایه و اساس آنالیز تکنیکال امروزی به شمار می‌رود.

در اولین سال‌های ظهور آنالیز تکنیکال، تمامی محاسبات به صورت دستی و با روش‌های ابتدایی روی صفحات کاغذ انجام می‌شد. با پیشرفت فناوری و ظهور ابزارهای کامپیوتری قدرتمند جهت محاسبات پیچیده و مدرن، آنالیز تکنیکال سریعتر گسترش یافت و درحال حاضر یکی از ابزارهای مهم بخش عظیمی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به شمار می‌رود.

ایده تحلیل تکنیکال از کجا بوجود آمد؟

تمامی تریدرها و سرمایه‌گذاران انسان هستند و در طول روز اتفاقات زیادی را تحلیل و یا پیش بینی می‌کنند. فردی که با ما تند برخورد کرد، آیا خصومتی با ما داشت؟ ساعت حرکت اتوبوس 5 است، درصورتی که تاخیر داشته باشد به موقع به مقصد می‌رسیم؟ قیمت طلا امروز پایین‌تر آمده، آیا فردا بیشتر می‌شود؟ تمامی این دست از سوالات که در ذهن ما می‌گذرد، نوعی تحلیل محسوب می‌شوند که ما به صورت ناخودآگاه آن‌ها را انجام می‌دهیم.

معمولا اغلب انسان‌ها در واکنش به سوالاتی از این قبیل، احساساتی برخورد می‌کنند؛ این موضوع سبب شده تا آن‌ها به تنهایی نتوانند براین اساس تصمیمات درستی در لحظه بگیرند.

مخصوصا هنگامی‌که یک تصمیم احتمال دارد آینده زندگی آن‌ها را تغییر دهد. در بازار ارز دیجیتال به وفور شاهد این دست از موقعیت‌ها هستیم؛ بخریم یا نخریم؟ قیمت کم می‌شود یا زیاد؟ این موضوع سبب پیدایش تحلیل تکنیکال شد.

در بازارهای ارز دیجیتال، علاوه‌بر احساس سردرگمی، حس طمع و ترس هم وجود دارد. طمع، حرص و ترس باعث تغییر روند عرضه و تقاضا و حرکت قیمت در بازارهای مالی می‌شود. درحقیقت طمع به تقاضا دامن زده و ترس نیز میزان عرضه را در بازار بیشتر می‌کند. با این حال پیش‌بینی این دست از الگوهای رفتاری انسان ممکن بوده و با آنالیز تکنیکال امکان شناسایی و حرکت در جهت صحیح وجود دارد.

اهمیت تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال

درصورتی که قصد سرمایه‌گذاری در بازار رمزارزها بخصوص بیت کوین را دارید برای سودآوری، اطلاع از اینکه چه زمانی بیت کوین بخرید و چه زمانی اقدام به فروش آن کنید، بسیار ضروری می‌باشد. از این‌رو نیاز به استفاده از روش‌های پیش‌بینی قیمت بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال خواهید داشت.

حال آنکه پیش بینی حرکات قیمتی رمزارزها کار آسانی نیست. متاسفانه هیچ فردی هم همیشه درست پیش بینی نمی‌کند. بسیاری از معامله‌گران و تریدرها به دلیل پیش‌بینی‌های غلط، متحمل زیان‌های هنگفتی شده‌اند.

باتوجه به اینکه آنالیز تکنیکال به‌منظور نوسان‌گیری و پیش بینی روند کوتاه مدت قیمتها بکار برده می‌شود، در میان تریدرهای بازار رمزارز دارای اهمیت ویژه‌ای است. فعالان در این بازارها با استفاده از این تحلیل سعی در به حداقل رساندن درصد خطای خود دارند.

علمی و غیر علمی بودن تحلیل های بازار

شاید شخصی بیان کند که من تنها تحلیل تکنیکی استفاده می‌کنم و کاملا موفق هستم. بنده در پاسخ آرزوی موفقیت روزافزون برای این فرد می‌کنم. بنده شخصا فردی را می‌شناسم که از آسترولوژی (یکی از روش‌های تحلیل تکنیکی) استفاده می‌کند و حتی کتاب نیز درباره اینکه چگونه می‌توان با استفاده از فال‌بینی و اینکه برای مثال در قمر در عقرب چه سهمی خریداری شود و … دارد. درواقع تئوری امواج الیوت و نرم افزار ال ویو نیز این چنین است و فرضیه پشت آن هم از لحاظ علمی چندان تفاوتی با روش‌های آسترولوژی و پیش‌گویی ندارد.

بطوریکه جناب رالف نلسون الیوت ابداع کننده تئوری الیوت نیز براساس مشاهده رفتارهای نمودارها و تریدرهای بازار به فرضیه امواج الیوت دست یافته بود. آسترولوژیست‌ها نیز براساس رابطه‌ی میان قمر و عقرب و اورانوس و … توانسته‌اند به فرضیه‌ای دست یابند.

اما باید به این نکته توجه شود که تمامی روش‌های این چنینی یک مشخصه مشترک دارند و آن غیرعلمی بودن آن‌هاست. روش علمی، روشی است که اگر هر فرد در هرجا با شرایط تعریف شده برای آن مورد و براساس پیش فرض‌های آن انجام دهد، به نتیجه‌ای مشابه دست یابد. این درحالی است که روش غیرعلمی روشی است که بگیر و نگیر خواهد داشت.

آیا تحلیل تکنیکال علمی است؟

روش‌های آنالیز تکنیکی غیر علمی هستند؛ بخصوص زمانی‌که روی اندیکاتورهای سیگنال‌ساز کار می‌کنیم، باید حتما به این نکته توجه داشته باشیم که سیگنال‌های ایجاد شده در اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال معتبر نیستند.

برای مثال اندیکاتور Relative String Index یا (RSI) یک شاخص momentomy در شاخص تحلیل سهام است و جزو اندیکاتورهای معروف و محبوب در میان چارتیست‌ها می‌باشد. ایجادکننده این اندیکاتور welles wilder نیز سیگنال‌های خرید و فروش را روی 30 و 70 انتخاب می‌کرد؛ چراکه (RSI) شاخصی است که میان 0 تا 100 نوسان دارد و یک oscillator است.

براساس گفته آقای welles wilder زمانی که (RSI) سهم وارد محدوده‌ی زیر 30 می‌شود، بدین معناست که به محدوده oversold وارد شده و زمان خرید آن است. درمقابل هنگامی‌که سهم بالای 70 رود، یعنی وارد محدوده overbought شده و زمان فروش آن است.

اما بنده به شخصه هیچ شخصی را مشاهده نکرده‌ام که توانسته باشد با این اندیکاتور و سیگنال‌های ارائه شده توسط آقای welles wilder در بازار کار کند و سودآوری داشته باشد. این سخن بدین معناست که اندیکاتور RSI خوب است و حتی در مواقعی سودآوری خوبی نیز ایجاد می‌کند اما روشی علمی نیست و نمی‌توان با قطعیت بدان تکیه کرد؛ ممکن است یکبار سود داشته باشد و بار دیگر ضررهای سنگینی را ایجاد نماید.

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

همانطور که در بالا اشاره کردم تحلیل تکنیکال اثبات نشده و غیرعلمی است. اما به همان میزان می‌توان تحلیل فاندامنتال یا بنیادی را روشی علمی درنظر گرفت. تحلیل بنیادی دارای روش اقتصادی است که شما اقتصاد را به عنوان یک علم درنظر می‌گیرید و روی آن کار می‌کنید.

از اندیکاتورهای اقتصادی نیز در ارتباط با صعود و نزول یک سهم استفاده می‌شود. این موارد بارها بررسی و اثبات شده‌اند و از همین رو همیشه تحلیل بنیادی به تحلیل تکنیکی ارجحیت دارد. درواقع درکنار تحلیل تکنیکی حتما باید تحلیل بنیادی را نیز مدنظر قرار دهید و براساس شاخص‌های اقتصادی سهم را بررسی نمایید که آیا براین اساس پتانسیل بالا رفتن دارد یا پتانسیل آن به صورت صعودی است.

از سوی دیگر در بیان تفاوت میان تحلیل تکنیکال و بنیادی می‌توان گفت هردو روش برای یافتن ارزش ذاتی دارایی بکار می‌روند. تحلیل تکنیکال برای تصمیم‌گیری‌های سریع و ترید کوتاه مدت مناسب هستند؛ درحالیکه تحلیل بنیادی دیدی اجماعی از ارزش و آینده یک ارز دارد و برای سرمایه‌گذاری بلند مدت مناسب می‌باشد.

دیدگاه های مثبت و منفی نسبت به تحلیل تکنیکال

آنالیز تکنیکال یکی ازروش‌های پراستفاده برای خرید و فروش دارایی‌ها در بازارهای مالی مختلف است؛ اما براساس دیدگاه برخی متخصصان، این تحلیل بحث‌برانگیز و غیرقابل اطمینان است. این افراد از این روش به عنوان پیش‌گویی خودآموز (Self-Fulfilling Prophecy) و توجیه رفتار خود یاد می‌نمایند. باتوجه به پیش‌گویی خودآموز، یک اتفاق هنگامی رخ می‌دهد که تعداد زیادی از مردم چنین باوری داشته باشند.

به عبارت دیگر عده زیادی به وقوع پیوستن آن اتفاق را تصور کنند. منتقدهای این تحلیل براین باورند که در بازارهای مالی، اگر عده زیادی از سرمایه‌گذاران و تریدرها روی یک نوع ابزار نظیر سطوح حمایت و مقاومت تمرکز کنند، احتمال عملکرد بهتر آن بیشتر خواهد شد.

از سوی دیگر افرادی حامی این تحلیل هستند که معتقدند هر فرد چارتیست و نمودارشناس، روش منحصربفرد خود را برای تحلیل نمودارها استفاده می‌کند و در نگاهی کلان، امکان ندارد عده فراوانی از تریدرها، استراتژی‌ها و اندیکاتورهای یکسانی را برای خرید و فروش دنبال کنند.

اگرچه به احتمالات خطای تحلیل تکنیکال و غیرعلمی بودن آن اشاره کردیم، اما بنده خود هم از روش تحلیل تکنیکی امواج الیوت استفاده می‌کنم. درواقع روش‌ها تکنیکی به ما سرنخ می‌دهند تا بتوانیم جهت، نقاط حمایتی، نقاط مقاومتی و ترندها را بررسی نماییم و به این سرنخ برسیم که آیا این چارت به سمت بالا است و یا پایین.

از طرفی برخی روش‌های تکنیکی براساس روانشناسی اهل بازار هستند. برای نمونه ترندها و نقاط مقاومت و حمایتی که بدان اشاره شد، نیز خط‌هایی هستند که براساس روانشناسی اهل بازار بدست آمده‌اند. تحلیل تکنیکی ابزاری قدرتمند در دست تحلیل‌گران است؛ اما نباید تنها به آن تکیه نمود و وزنی را که بیشتر از آن مستحقش نیست داد.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال

هر ابزار و تحلیل در کنار ویژگی‌های کاربردی که ارائه می‌دهد، قطعا معایبی هم دارد. تحلیل تکنیکال نیز از این قاعده مستثنی نیست در بازار کریپتوکارنیسی دارای مزایا و معایبی است که در زیر به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

مزایا تحلیل تکنیکال:

معایب تحلیل تکنیکال:

رویکرد تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال باتوجه به مطالعه روی قیمت لحظه‌ای رمزارز و گذشته یک دارایی می‌پردازد و تصور اصلی آن مبنی بر اتفاقی و تصادفی نبودن حرکات قیمتی یک دارایی است. درواقع براساس این تحلیل تاریخ تکرار می‌شود و شناسایی روندهای قیمت فعلی، باتوجه به تاریخچه قیمت و الگوهای تشکیل شده انجام می‌گیرد.

هسته اصلی تحلیل تکنیکی تشکیل شده از عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) است و نمودی از احساسات بازار (Market Sentiment) را درحالت کلی نشان می‌دهد. به عبارت دیگر قیمت یک رمزارز یا دارایی نتیجه تقابل فشار خرید و فروش می‌باشد و این فشارهای به صورتی خاص با احساسات سرمایه‌گذاران و معامله‌گران (احساساتی از قبیل طمع یا ترس) مرتبط است.

لازم به ذکر است تحلیل تکنیکی در بازارهایی که روندهای قیمتی به شکلی طبیعی انجام می‌گیرند و معاملات در آن‌ها با لیکوئیدتی و حجم بالایی شکل می‌گیرد، موثرتر و قابل اعتمادتر است.

هراندازه حجم معاملات بازار بیشتر باشد، امکان ایجاد نوسانات غیرطبیعی و دستکاری قیمت‌ها که موجب اشتباه در سیگنال‌های تحلیل تکنیکی می‌شود، کمتر خواهد بود. در آموزش گام به گام تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال مفاهیمی از قبیل احساسات بازار، فومو و جومو، ترس و طمع، انواع قیمت، سطوح حمایت و مقاومت، انواع چارت‌ها و نمودارها، سیگنال‌های معاملاتی، روند و خطوط روند، الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال و .. بسیار مهم هستند.

انواع نمودار ها در تحلیل تکنیکال

آنالیز نمودارهای قیمتی و آگاهی از شرایط معامله در بازار مالی، امری دلهره‌آوری است. مخصوصا برای افرادی که در ترید ارز دیجیتال تازه‌کار هستند. برای انجام تحلیل تکنیکال براساس قیمت و حجم معاملاتی باید از نمودارهای قیمت که به صورتی قابل فهم اطلاعات را مشخص می‌کنند، استفاده کنیم.

بدین منظور می‌توانید از سایت تحلیل تکنیکال استفاده کنید.

جزو بهترین سایت تحلیل ارز دیجیتال به شمار می‌روند.

اغلب نمودارهای پایه‌ای، با خط قیمت‌ها را نمایش می‌دهند. این قبیل نمودارها نمایش دهنده قیمت در زمان‌های گوناگون هستند. برای تحلیل بیت کوین از این نمودارها می‌توان استفاده نمود. انواع دیگر نمودارها که برای تحلیل بیت کوین و سایر رمزارزها استفاده می‌شوند عبارتند از :

نمودار شمعی (Candlestick Chart)

نمودار شمعی (Candlestick Chart)

نمودارهای شمعی (candlestick) یکی از معروف‌ترین انواع نمودارها در میان تریدرها است. کندل استیک یا نمودار شمعی اطلاعات بسیار مهمی را برای معامله‌گران نمایش می‌دهند. هر شمع در این نمودار نمایانگر قیمت شروع، کمترین و بیشترین قیمت معاملاتی و قیمت پایانی است. همچنین رنگ شمع‌ها نیز نمایانگر آن است که قیمت انتهایی از قیمت آغاز بیشتر بوده است یا خیر. معمولا سبز نمایش دهنده بیشتر بودن قیمت انتهایی و قرمز نمایش دهنده کمتر بودن آن می‌باشد.

نمودارهای شمعی درواقع متعلق به خانواده نمودارهای قیمتی (low close، open high) (OHLC) هستند.

نمودار خطی (Line Chart) در تحلیل تکنیکال

نمودار خطی (Line Chart)

نمودار خطی امکان ردیابی قیمت بیت کوین را در یک دوره خاص دارد. معامله‌گران با استفاده از نمودار خطی می‌توانند، روند حرکت قیمت را تشخیص دهند. البته قابل توجه است که تمرکز نمودار خطی روی قیمت‌های پایانی است. از این‌رو امکان استخراج داده‌های زیادی درباره حرکت قیمت بیت کوین در طول روز وجود ندارد.

نمودار میله‌ای (Bar Chart) در تحلیل تکنیکال

نمودار میله‌ای (Bar Chart)

اگرچه نمودار میله‌ای بسیار مشابه نمودار خطی است اما نسبت به آن نمودار خطی اطلاعات بیشتری را برای معامله‌گران نشان می‌دهد. نمودار میله‌ای قیمت‌ها را در بازه‌های زمانی گوناگون به صورت مستطیل‌های روی محور میله‌ها یا طول‌ها نشان می‌دهند. هر میله نمایانگر آن است که قیمت بیت کوین در طول یک بازه زمانی چگونه تغییر می‌کند.

مفهوم اندیکاتور و نقش آن در تحلیل تکنیکال

مفهوم اندیکاتور و نقش آن در تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال اندیکاتورها به عنوان مجموعه‌ای از نقاط داده شناخته می‌شوند که تشکیل دهنده یک نمودار راهنما می‌باشند. این نمودارها با محاسبات و فرمول‌های ریاضی کار می‌کنند و براساس محاسباتی روی قیمت و حجم معاملات گذشته به شما در پیش بینی روند بازار کمک می‌کنند.

در واقع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال نقش مهمی را در پیش بینی آینده قیمت و فرصت‌های معاملاتی دارند. معمولا تریدرهایی که در بازه‌های کوتاه مدت درحال خرید و فروش ارز دیجیتال هستند، اغلب از اندیکاتور استفاده می‌کنند؛ زیرا اندیکاتورها جهت تجزیه و تحلیل حرکات قیمتی در بازه زمانی کوتاه مدت ایجاد شده‌اند. سرمایه‌گذاران بلند مدت نیز از این ابزار برای شناخت نقاط ورود و خروج معاملاتشان بهره می‌گیرند.

انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال

همانطور که پیش‌تر گفتیم نقش اندیکاتور در تحلیل تکنیکال استفاده از فرمول‌های ویژه‌ای جهت پیش بینی روند بازار است. در زیر به مهم‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده که در تحلیل بیت کوین هم بکار می‌رود، اشاره می‌کنم:

میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)

یکی از اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک می‌باشد. میانگین متحرک خود دارای انواع مختلفی است که میانگین متحرک ساده، ساده‌ترین نوع آن به شمار می‌رود. همانطور که از نام آن نیز پیداست، این ابزار ساده‌ترین حالت محاسبه میانگین می‌باشد. در میانگین متحرک ساده قیمت‌ها در طی یک بازه زمانی معین با همدیگر جمع و تقسیم بر تعداد دوره می‌گردند.

بولینگر بندز یا باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

بولینگر بندز یا باندهای بولینگر یکی دیگر از ابزارهای مورد کاربرد تریدرهاست که از 2 باند تشکیل شده است. این دو باند در اطراف خط مرکزی، حرکتی به عنوان یک میانگین متحرک دارند. اندیکاتور بولینگر به تریدر در شناسایی مناطق اشباع فروش (Oversold)و اشباع خرید (Overbought) در بیت‌ کوین کمک می‌کند.

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)

شاخص قدرت نسبی یکی دیگر از اندیکاتورها مناسب برای تحلیل تکنیکال بیت کوین است. این ابزار از خانواده نوسانگرها می‌باشد. در محاسبات شاخص قدرت نسبی از میانگین متحرک استفاده شده است.

این ابزار جهت بررسی مومنتوم بازار بیت کوین و قدرت حرکت آن بکار می‌رود. اندیکاتور شاخص قدرت نسبی از دیدگاه برخی تحلیلگران به عنوان یک اندیکاتور پیشرو درنظر گرفته می‌شود.

براساس تحلیل تکنیکال، قیمت‌ها نمودی از داده‌های مرتبط در بازار می‌باشند که حرکت آن‌ها در جهت روندهاست و تاریخ خود را تکرار خواهد نمود.

خیر. این تحلیل برای همه سطوح تریدرها امکان استفاده دارد و حتی تازه‌کاران نیز می‌توانند از آن کمک بگیرند.

درحالت کلی استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی باهم پیشنهاد می‌شود که البته این بسته به معارت خود تحلیل‌گر دارد. بسیاری از تحلیل‌گران حرفه‌ای تنها از تحلیل تکنیکی در معاملاتشان استفاده می‌کنند و برخی دیگر درکنار آن از تحلیل فاندامنتال نیز بهره‌می‌برند.

ارسال پاسخ