فهرست مطلب
ToggleEnglish فارسی Türkçe (Turkish)
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال Fundamental Analysis یکی از انواع تحلیلها در بازارهای مالی است که با هدف بررسی ارزش ذاتی شرکتها، سهام و پروژهها انجام میشود. این نوع تحلیل در بازارهای گوناکون نظیر فارکس، بورس و ارزهای دیجیتال با نحوه انجام متفاوت استفاده میشود. درواقع در تمامی بازارهای سنتی و بازارهای نوپا همانند ارزهای دیجیتال، برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیمگیری بهمنظور خرید و فروش چند روش کلی وجود دارد که تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال یا تحلیل بنیادی یکی از مهمترین آنهاست.
تحلیل فاندامنتال در کنار تحلیل تکنیکال از روشهای موثر پیشبینی قیمت ارزهای دیجیتال در آینده میباشد. این تحلیل به ارزیابی ماهیت پروژههای کریپتویی میپردازد و موارد مهمی نظیر معیارهای پروژه، بلاکچین و معیارهای مالی را مورد بررسی قرار میدهد.
تحلیل بنیادی با توجه به عوامل زیربنایی ابزار مالی و اقتصادی انجام شده است. درحالیکه در تحلیل تکنیکی تمرکز بر جنبههای ریاضی پیشبینی، مومنتوم سهام و روانشناسی فعالان حاضر در بازار است. به طرفداران تحلیل بنیادی فاندامنتالیست و طرفداران تحلیل تکنیکی را چارتیست گفته میشود.
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) چیست؟
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) یا تحلیل بنیادین در واقع علم بررسی دادههای مالی، متغیرهای اقتصاد خرد و کلان و سایر موارد تغییرپذیر همانند قیمت در مورد یک دارایی مثل ارز دیجیتال است. این تحلیل امکان تعیین ارزش ذاتی (Intrinsic Value) و احتمالی ارز دیجیتال را در آینده فراهم میکند.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادین توسط شخصی به نام بنجامین گراهام (Benjamin Graham) اقتصاددان و فعال حوزه بورس ایالت متحده آمریکا و از مدیران بزرگ سرمایهگذاری، بنیانگذاری شد. در تحلیل بنیادین، فاندامنتالیست به ارزیابی و بررسی شرایط یک شرکت یا پروژه از دیدگاهها و جنبههای مختلف میپردازد و رویدادها و اخبار مهم آن را دنبال مینماید.
درواقع فاندامنتالیست به تمامی عوامل موثر و جوانب یک پروژه برای دستیابی به پتانسیل بالقوه و ارزش ذاتی آن، میپردازد. برای مثال درصورتی که فردی با انتشار خبر پذیرش بیت کوین بوسیله آمازون، پیشبینی کند که قیمت بیت کوین افزایش میابد و بواسطه این تحلیل و نتیجهگیری اقدام به خرید آن کند، این شخص در واقع از نوعی تحلیل فاندامنتال برای تصمیمگیری خود استفاده نموده است. بر اساس جمله رنه ریوکین تاکنون هیچ چارتیست پولداری دیده نشده است.
از اینرو گفته شده است که تحلیل تکنیکی به تنهایی برای بازار سهام نمیتواند مفید باشد. در بیانی دیگر تحلیل تکنیکال باید در کنار تحلیل بنیادی استفاده شود. درواقع تحلیل تکنیکال و فاندامنتال لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
بیشتر بخوانید: قیمت بیت کوین به چه عواملی بستگی دارد؟!
ارزش ذاتی (Intrinsic Value)
در امور مالی و علم اقتصاد اینترینسیک ولیو یا ارزش ذاتی به ارزش واقعی یک ارز دیجیتال، شرکت، سهام و یا هر دارایی دیگری میگویند. لازم است بدانید ارزش ذاتی با قیمت دارایی تفاوت دارد. برای نمونه ممکن است ملکی هم اکنون 10 میلیون تومان قیمت دارد، اما ارزش ذاتی آن بر اساس احداث بزرگراهی طی دو سال آینده در کنار آن، از این مبلغ بسیار بیشتر باشد.
ارزش ذاتی با فرمول قدر مطلق قیمت کنونی دارایی (Current Price) منهای قیمت اعمالی (Strike Price) محاسبه میگردد( |IV=|S-K )
ارزش ذاتی یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل فانتدامنتال است که در نتیجه تحلیل تاثیر زیادی دارد. لازم به ذکر است محاسبه ارزش ذاتی برای داراییهای مختلف ممکن است تفاوت داشته باشد.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال چیست؟
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال یک راهکار بالا به پایین تجزیه و تحلیل میباشد. این تحلیل به ارزیابی عمیق همه اطلاعات موجود از یک توکن یا کوین و پروژه میگویند. در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال به بررسی شاخص کیفی و کمی اقتصادی برای دستیابی به ارزش ذاتی یا قیمت ذاتی آن ارز دیجیتال پرداخته میشود.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال در برخی مواقع از تحلیل بنیادی سایر داراییها راحتتر است؛ زیرا اطلاعات و اسناد توسط آنلاین بودن تمامی این پروژهها خیلی راحت در دسترس تحلیلگر قرار میگیرند.
برای نمونه شما به آسانی میتوانید اخبار یک پروژه، وب سایت، وایت پیپر و اطلاعات بلاکچین آن را دنبال نمایید. این درحالی است که دستیابی به این چنین اطلاعات برای یک ملک یا سهم خیلی ساده نیست.
در یک تحلیل حرفهای و تخصصی میتوان اطلاعات دقیقی درباره بهترین زمان خرید یک ارز دیجیتال و همچنین پیشبینی قیمت آن در آینده را در اختیار سرمایهگذاران قرار داد. این تحلیل نیاز به کسب دانش بهمنظور آشنایی با عوامل موثر بر قیمت ارزهای دیجیتال در دراز مدت دارد.
بعد از جمعآوری اطلاعات و تحلیل دادهها، میتوان به چشماندازی از آینده ارزهای دیجیتال دست یافت. برای مثال درصورتی که قیمت یک ارز دیجیتال کمتر از ارزش ذاتی آن باشد، فرصت خرید فراهم میشود و اگر هم قیمت آن بیشتر از ارزش ذاتی باشد، فرصت فروش ایجاد شده است.
رویکردهای تحلیل فانتدامنتال
همانطور که گفته شد تحلیل بنیادین بستری ایجاد میکند تا سرمایهگذاران غیرتکنیکال و تریدرهای باتجربه بتوانند در جریان حرکت بازار با اطمینان به ترید بپردازند. سرمایهگذران مجهز به تحلیل بنیادین قادر به ایجاد استراتژیهای معتبر درکنار شانس سود بیشتر هستند. در تحلیل بنیادی دو رویکرد اصلی زیر وجود دارد:
رویکرد بالا به پایین
در این رویکرد تحلیلگر یا فاندامنتالیست ابتدا به ارزیابی شاخصهای اقتصاد کلان میپردازد. سپس به طور لایهلایهای پایین میرود. برای نمونه بعد از شاخصهای کلان، به بررسی شاخصهای صنعت خواهد پرداخت و در نهایت یک شرکت خاص را مورد ارزیابی قرار میدهد.
رویکرد پایین به بالا
این رویکرد برعکس قبلی، به جای بررسی کلان به خرد، ارزیابی به روش خرد به کلان را در پیش میگیرد. بدین معنا که در ابتدا شرکت، پروژه یا دارایی را مورد تحلیل قرار داده و سپس موارد کلانتر نظیر حوزه بررسی میگردد.
مبانی تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال
سرمایهگذاری در ارز دیجیتال به ارزیابی و بررسی همه معیارهای موجود نیاز دارد. اغلب پروژههای فعال در این حوزه درباره هدف، تیم پروژه و توسعه طرح خود و اقتصاد توکن (Tokenomics) اطلاعات لازمی را ارائه میکنند.
شما قادرید با بررسی مجموعهای از عوامل کیفی و کمی به تحلیل بنیادین یک رمز ارز پرداخته و بدین وسیله اقدام به ترسیم شمایی کلی از آن نمایید.
در بین تازهواردان عرصه ارز دیجیتال افسانهای شایع شده است که بیانگر آن است که به دلیل نوسانات بالای بازار نمیتوان بازارهای ارز دیجیتال را با تحلیل بنیادین یا فاندامنتال سنجید. حتی با پذیرش این موضوع که بازار بازیچهی دست سوداگران دنیا شده باشد، باز هم امکان بررسی آن با نگاهی علمی وجود دارد.
درک تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال به شما کمک میکند که متوجه شوید فلان رمز ارز ارزش خرید یا فروش دارد یا خیر! در زمان بررسی رمزارز از دیدگاه تحلیل بنیادین باید عواملی نظیر ضوابط بلاکچین، معیارهای پروژهای و معیارهای مالی را مدنظر قرار دهید.
متغیرهای لازم برای تحلیل بنیادی ارز دیجیتال
همانطور که در بالا اشاره شد، تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال نیازمند انجام مطالعات و بررسیهای عمیق در این حوزه است.
یک سرمایهگذار موفق و باهوش باید به اندازه کافی در حوزه بازی با ارقام سنگین تبحر داشته و در روند سرمایهگذاری همیشه دقت عمل داشته باشد تا روش صحیح انجام سرمایهگذاری را یاد بگیرد. سه نوع مختلف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال شامل معیارهای بلاکچین، معیارهای مالی و معیارهای پروژهای هستند.
در ادامه به بررسی عوامل موثر در تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی و این معیارها خواهیم پرداخت:
معیارهای بلاکچین
معیارهای بلاکچین، معیارهای روی زنجیره یا آنچین روی فعالیت در زنجیره و هزینه آن بهمنظور ارزیابی امنیت و محبوبیت آن تمرکز میکنند. از مهمترین معیارهای بلاکچینی به اندازهگیری نرخ هش ریت شبکه، آدرسهای فعال شامل کیف پولها و نودها، مقدار دارایی استیک یا قفل شده در شبکه، مقدار حجم و ارزش هر تراکنش و هزینه تراکنشهای شبکه میتوان اشاره نمود.
معیارهای مالی
یکی دیگر از بخشهای مهم تحلیل بنیادی ارز دیجیتال، معیارهای مالی است. در این معیار شما به پتانسیل رشد پروژه و اعداد پشت آن میپردازید. برخی از این اعداد شامل ارزش بازار یا مارکت کپ، توکنومیک و تعداد توکن یا کوینهای در گردش، نقدینگی و حجم معاملات است.
معیارهای پروژه
معیارهای پروژه برای بررسی عملکرد یک ارز دیجیتال از یک رویکرد کیفی استفاده میکنند. در واقع این معیارها روی عوامل خارجی و داخلی نظیر هدف ارز دیجیتال و روش عملکرد پروژه متمرکز است. اعضای تیم، ارزیابی جوامع وایت پیپر، نقشه راه و میزان رشد پروژه، هدف و کاربرد پروژه و بررسی رقیبای آنها از مهمترین معیارهای پروژه به شمار میروند.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال با معیارهای بلاکچین
بلاکچین منبعی ارزشمند با دادههای جمعآوری شده یا معیارهای آنچین را در دسترس کاربران قرار میدهد. در عین حال، استخراج دستی دادهها از اطلاعات خام بلاکچین موجب صرفهجویی در منابع و زمان میشود. خوشبختانه، طیف گستردهای از رابط های برنامهنویسی کاربری (APIs) ابزارهایی ایجاد کردهاند که باعث تقویت تصمیمات سرمایهگذاری میشود.
صرافیهای ارز دیجیتال برجسته نیز در راستای گزارشدهی ابزاری ایجاد کردهاند که ارائه دهنده انبوهی از دادههای کاربردی نظیر تراکنشهای کل، تعداد کاربران فعال و ارزش تراکنشها است. مهمترین معیارهای بلاکچین تحلیل بنیادین ارز دیجیتال شامل هش ریت، تعداد و ارزش تراکنشها، تعداد آدرسهای فعال و کارمزدهاست که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
هش ریت شبکه
نرخ هش یا هشریت (Hash Rate) در شبکههای بلاکچینی به میزان کل توان پردازشی موجود با الگوریتم اجماع اثبات کار (PoW) میگویند. این نرخ نمایانگر تمایل کاربران به فعالیت و تامین امینت در شبکه است.
بسیاری از سرمایهگذارن حوزه کریپتو نرخ هش را شاخصی برای تشخیص سلامت یک ارز دیجیتال میدانند. هر اندازه هشریت بالاتر باشد، فعالیت ماینرهای خرابکار بهمنظور جمعآوری نیروی لازم برای حمله 51 درصدی به شبکه دشوارتر میشود. از همین رو اعتبار شبکه بیشتر خواهد بود. ماینرها در شرایطی به فعالیت در شبکه خواهند پرداخت که مقدار درآمد آنها در نتیجه روند استخراج قابل قبول باشد. با کم شدن درآمد تعداد فراوانی از ماینرها از شبکه خارج میشود.
درحالت کلی هش ریت شبکه مهم میباشد اما بدین صورت نیست که کاهش آن لزوما باعث از بین رفتن شبکه بلاکچین گردد. چراکه بلاکهای تولید شده بوسیله ماینرها، توسط فول نودها تایید میگردند و ماینرها فقط قسمتی از فول نودهای فعال در شبکه میباشند.
از اینرو میتوان گفت تا وقتی که فول نودها به درستی در شبکه فعالیت کنند، خرابکاری در شبکه ایجاد نمیشود. تنها با یک سیستم ساده با اینترنت و حافطه بدون هزینه زیاد میتوان به فول نود شبکه تبدیل گردید.
استیکینگ در شبکه
باوجود آنکه هش ریت معیاری معتبر بهمنظور سنجش سلامت ارز دیجیتال و بلاکچین به شمار میرود؛ اما تنها برای بلاکچینهای مبتنی بر گواه اثبات کار (PoW) بکار میرود. بلاکچینهای مبتنی بر گواه اثبات سهام (PoS) را براساس معیار میزان استیک (Amount Staked) میسنجند. بلاکچینهای مبتنی بر اجماع PoS بهمنظور اعتبارسنجی بلاکها متکی به توکنهای استیکی میباشند. بنابراین هر اندازه توکنهای استیک شده افزایش یابد، امینت بلاکچین نیز بیشتر میشود.
امنیت شبکه در بلاکچین PoS بدین صورت است که اگر کاربری فعالیت درستکارانه انجام ندهد و این فعالیت بوسیله نودها مشخص شود، کاربر جریمه شده و قسمتی از توکنهای قفل شده وی از بین خواهد رفت. از سوی دیگر، جهت حمله 51 درصدی به شبکه کاربر نیاز به بیش از 50 درصد توکنهای شبکه است که در این حالت با حمله به شبکه، کاربر متحمل بیشترین ضرر خواهد شد.
توجه به تعادل در میزان استیکینگ در بررسی مقدار توکنهای استیک شده دارای اهمیت است.
اگر میزان استیکینگ خیلی کم باشد، امنیت شبکه دچار مشکل میشود و کاربر مخرب این امکان را دارد تا با واردکردن قسمت کوچکی از توکنهای شبکه به فرآیند استیکینگ موجب اختلال در فعالیت شبکه شود. همچنین درصورت بالا بودن میزان استیکینگ در شبکه، دیگر کاربردهای تعریف شده برای توکن دچار مشکل خواهد شد.
از اینرو باید استیک شدن میزان متعادلی از توکنها در شبکه، بسیار مهم است.
بیشتر بخوانید: امنیت بلاکچین را چگونه میتوان افزایش داد؟
هزینه استخراج ارز دیجیتال
ماینرها بهمنظور ایجاد بلاک جدید انرژی و توان محاسباتی صرف میکنند. از اینرو تولید هر کوین جدید در شبکههای رمزارز با الگوریتم اجماع اثبات کار، دارای هزینه است. اگر قیمت کوینهای شبکه در بازار از هزینه تولید یک کوین گرانتر باشد، در این حالت استخراج ارز دیجیتال منطقی است. در غیر اینصورت ماینرها با خاموش کردن دستگاههای خود از شبکه خارج میشوند.
خاموشی بخشی از ماینرهای شبکه باعث کاهش هزینه ایجاد یک بیت کوین میشود اما امنیت شبکه را دچار مشکل میکند.
اصولا بررسی هزینه استخراج برای شبکههای شبیه به بیت کوین مهم است؛ زیرا میتواند تا حد زیادی مشخصکننده قیمت کف برای کوینها باشد. این هزینهها را میتوان همانند هزینه مصرفی برای استخراج طلا تحت عنوان پشتوانه تولید بیت کوین هم درنظر گرفت که موجب ارزشمندی توکنهای آن خواهد شد.
تعداد تراکنش ها
بدون استفاده کاربران از شبکه، توکنهای آن شبکه فاقد ارزش و اهمیت هستند. درواقع تعداد تراکنشهای ثبت شده در شبکه یک ارز دیجیتال میتواند عامل خوبی بهمنظور بررسی فعالیت کاربران در آن شبکه باشد. سرمایهگذاران میتوانند در بازههای مشخص با ترسیم تراکنشها (با استفاده از میانگین متحرک) تغییرات فعالیتهای کاربران را طی آن دوره مشاهده نمایند.
اگرچه تفکیک تراکنشهای واقعی و مصنوعی کار دشواری است و ممکن است درستی اطلاعات را دچار تردید و شک کند؛ اما درهرحال با مقایسه نسبی تعداد تراکنشها در بازه زمانی مختلف و در پلتفرمهای گوناگون میتوان به ارزیابی میزان علاقه کاربران درباره فعالیت در شبکه دست یافت.
ارزش تراکنشها
ارزش تراکنش معیاری برای نمایش مقدار ارزش معامله شده طی بازه زمانی مشخص برای سرمایهگذاران است. برای نمونه درصورتی که 5 تراکنش 250 دلاری طی یک روز انجام گیرد، ارزش تراکنش به صورت روزانه برابر با 1250 دلار میباشد.
ارزش تراکنش ارز دیجیتالی که به صورت مدام بالاست، نشاندهنده این است که آن کوین مدام در گردش میباشد. در عین حال، از قیاس این مقادیر میتوان به حرکات آتی بازار پی برد. برای نمونه در بلاکچینهای لایه اول احتمال دارد، شاهد کاهش ارزش تراکنش یک ارز باشید و به طور همزمان، افزایش ارزش تراکنش رمزارز دیگری را نیز مشاهده کنید.
چنین شرایطی نمایانگر این است که توجه بازار معطوف به جای دیگری است و براساس میزان فعالیت رمزارز ثانوی و تقاضا، احتمال دارد نشانهای بر افزایش قیمت بالقوه رمز ارز باشد.
تعداد آدرس های فعال و منحصر بفرد
افزایش تعداد آدرسهای یک شبکه رمز ارز را میتوان مشابه با افزایش تعداد مشتریان یک فروشگاه فرض کرد. از اینرو هر اندازه تعداد آدرسهای منحصربفرد ساخته شده در شبکه زیاد شود، نمایانگر علاقهمندی کاربران به شبکه میباشد. در این میان طبیعی است که آدرسهایی که متشکل از توکنهای شبکه هستند، دارای اهمیت بیشتری برای پروژه باشند. از اینرو در بین تمامی آدرسها میتوان فقط آن دست از آدرسهایی را که متشکل از توکنهای پروژه میباشند را در نظر گرفت.
نکته دیگر درباره آدرسهای ایجاد شده در شبکه، فعال بودن این آدرسهاست. بعضی از کاربران شبکه بهمنظور سرمایهگذاری درازمدت اقدام به سرمایهگذاری روی پروژههای ارز دیجیتال میکنند. از اینرو تعداد تراکنشهای این دست از کیف پولها بسیار کم است.
در مقابل، بعضی از آدرسها به صورت پیوسته فعال بوده و جهت ترید، خدمات و خرید و فروش کالا از ارزهای دیجیتال خود استفاده میکنند. کاربران فعال شبکه نشانه خوبی از کارایی شبکه هستند. و کاربران هولدر نیز نمایانگر ویژگی ذخیره ارزش توکنها میباشند.
کارمزد تراکنش های شبکه
یکی از معیارهای پیچیده در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال، کارمزد تراکنشهای شبکه است و بهمنظور بررسی آن باید از دیگر متغیرها نیز استفاده نمود. زیاد بودن کارمزد تراکنشها در یک شبکه بدون زیاد شدن تعداد تراکنشها حاکی از ضعف شبکه است که به ندرت این اتفاق دیده میشود.
این درحالیست که بالا بودن کارمزد و افزایش تعداد تراکنشها نمایانگر تمایل کاربران به استفاده از شبکه و مقیاسپذیری نامناسب شبکه میباشد. اگرچه این مسئله به نفع ماینرهاست اما در دراز مدت میتواند موجب کاهش تعداد کاربران شبکه گردد.
کارمزد پایین تراکنش در شبکه هنگامی معقول است که تعداد تراکنشهای روزانه شبکه به اندازهای مناسب رسیده باشد. در چنین شرایطی کارمزد پایین دو دلیل دارد. دلیل اول متمرکز بودن شبکه و استفاده از تعداد اندک نود است که موجب افزایش مقیاسپذیری شبکه میگردد. از اینرو هزینه کارمزد کم میشود.
دلیل دوم نیز استفاده از تکنولوژیهای جدید و قدرتمند همانند پروژههای لایه دوم است. درهرحال میزان کارمزد تراکنشها برای بیت کوین و دیگر شبکههای غیرتورمی مهم است. زیرا بعد از اتمام تمامی کوینهای شبکه، پاداش ماینرها تنها از کارمزدهای کاربران محاسبه میشود. در بلاکچینهای مبتنی بر اثبات سهام به دلیل عدم صرف هزینه زیاد برای ایجاد بلاک جدید، مشکلی در این باره وجود ندارد.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال با معیارهای مالی
معیارهای مالی، با ترسیم تصویر مناسبی از بهبود عملکرد یک ارز دیجیتال در مقایسه با گذشته آن میتوان به ظرفیت رشد آن در آینده پی برد. این معیارهای شامل موارد زیر هستند:
ارزش بازار (Market Cap)
ارزش بازار نشاندهنده ارزش یک شبکه میباشد. مقدار این سنجه را میتوان از ضرب تعداد توکنهای عرضه در گردش موجود در قیمت هر واحد ارز دیجیتال بدست آورد. برای مثال اگر قیمت بیت کوین 45000 دلار بوده و هم اکنون 19.5 میلیون واحد از بیت کوین در گردش باشد، ارزش بازار آن برابر با 877 میلیارد دلار است. ارزش بازار پارامتری مهم در تحلیل فاندامنتال به شمار میرود.
هراندازه ارزش بازار یا مارکت کپ یک ارز دیجیتال بیشتر باشد، احتمال وجود ریسک سرمایهگذاری در آن ارز دیجیتال کمتر میشود. البته باید بدین نکته توجه شود که ارزش بازار تنها یک شاخصه است و نمیتوان تنها با اتکا بر آن، ارزش ذاتی ارز را تعیین نمود و با چشمان بسته سرمایهگذاری نمود.
ارزیابی موجودی کوین
شاید تابحال به این پرسش برخورده باشید که چرا برخی از افراد به جای خرید و فروش ارزهای دیجیتال، اقدام به نگهداری و حفظ آن میکنند؟ برای پاسخ میتوان گفت یکی از روشهای کنترل تورم، عرضه یک ارز به صورت محدود در بازار میباشد. برای نمونه درحال حاضر 19,464,781 ارز بیت کوین استخراج شده است.
براساس قانون عرضه و تقاضا، عرضه پایین و تقاضای بالا سبب افزایش قیمت ارز در آینده میشود. بنابراین یکی از عوامل مهم در تحلیل بنیادی که باید مورد بررسی قرار گیرد، موجودی کوین است.
حجم معاملات (Trade Volume)
حجم معاملات به عنوان عاملی مهم در سنجش میزان محبوبیت ارز دیجیتال شامل میزان ارز دیجیتال معامله شده در یک بازه زمانی معین است. درواقع حجم معاملات بالا در یک ارز نمایانگر میزان تقاضای بالای آن ارز است. به بیانی دیگرحجم معاملات نشان دهنده علاقه سرمایهگذران و معاملهگران به یک ارز دیجیتال میباشد.
برخی از افراد تازهکار ممکن است فقط به حجم معاملات یک ارز دیجیتال در یک روز دقت کنند. درحالی که یک خبر، شایعه و یا تغییر ناگهانی میتواند در حجم معاملات روزانه تاثیر داشته باشد.
از اینرو برای تصمیمگیری براساس این مدل تحلیلی ارز دیجیتال بهتر است حجم معاملات را در یک ماه مورد بررسی قرار دهید. مقدار حجم معاملات در صورت پایین بودن، این مشکل را ایجاد میکند که درصورت خرید آن ارز، باتوجه به پایین بودن حجم خرید و فروشهای روزانه آن، در زمان فروش با مشکل نقدشوندگی مواجه میشوید.
عرضه در گردش
عرضه در گردش به معنای تعداد کل واحدهای یک ارز دیجیتال که در دسترس و به صورت فعالانه در جریان هستند. تفاوت عرضه و گردش با حداکثر عرضهی بالقوه یا عرضه کل در آن است که عرضه در گردش ایستا نیست و قادر به تغییر در مرور زمان است.
زیرا ارزهای دیجیتال امکان تولید و سوزانده شدن دارند. برنامه یا زمانبندی عرضه یک ارز دیجیتال، سندی است که محل رجوع سرمایهگذاران برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه است. برخی از رمزارزها به مرور زمان عرضهشان کاهش پیدا کرده و انقباضی هستند. این قبیل ارزها برای سرمایهگذرانی که معتقدند کاهش عرضه، افزایش تقاضای بازار را به دنبال دارد و موجب افزایش قیمت میشود، جذاب هستند.
از طرف دیگر رمزارزهایی که به شدت انقباضی هستند و عرضه آنها به طور قوی افزایش میابد، باعث نگرانی سرمایهگذاران میشود؛ زیرا مازاد عرضه سبب کاهش قیمت آنها میشود.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
نرخ بازگشت سرمایه یا ROI به بررسی مقدار سود دریافتی حاصل از یک رمزارز براساس تغییرات قیمتی آن از شروع راهاندازی (اولین قیمت معامله) تا قیمت حال حاضر آن میپردازد. بدین منظور ابتدا اختلاف اولین قیمت معامله را نسبت به قیمت ثانویه محاسبه کرده و سپس آن را بر قیمت اولیه تقسیم کنید. در انتها ضرب عدد حاصل شده در 100، مشخص کننده نرخ بازگشت سرمایه است. لازم به ذکر است نرخ بازگشت سرمایه تنها در مواقعی که دارایی شما ضررده باشد، منفی است.
تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال با ارزیابی وضعیت فعالیت پروژه
هر پلتفرم و ابزاری در صورت عدم استفاده کاربران بی ارزش شمرده میشود. از اینرو در ادامه این بخش به بررسی فعالیت کاربران در شبکه براساس برخی معیارهای تحلیل آنچین خواهیم پرداخت. اغلب این معیارها عمومی بوده و در بیشتر سایتهای عمومی ارز دیجیتال نظیر Coinmarketcap و CoinGecko قابل دسترسی هستند.
بهمنظور ارزیابی کیفی عملکرد یک ارز دیجیتال از معیارهای پروژهای استفاده میشود. این سری معیارها روی عوامل داخلی و خارجی نظیر هدف رمزارز و نحوه اجرای پروژه متمرکزند.
تیم اجرایی یک پروژه ارز دیجیتال
سایت پروژههای ارز دیجیتال اصولا دارای فهرستی از اعضای پروژه میباشد. تجربههای تیم پروژه نمایش دهنده قدرت اعضا در اتمام پروژه است. برخی از مواردی که سرمایهگذران تمایل دارند درباره تیم پروژه بدانند شامل موارد زیر است:
- آیا اعضای تیم تابحال تجربه موفقی از راه اندازی یک ارز دیجیتال داشتند؟
- آیا تا قبل از این در پروژههای معتبر دیگری نیز شرکت کردهاند و دانش لازم را بهمنظور پیشبرد طرح دارند؟
- آیا سوءسابقه در زمینه کلاهبرداری نداشتهاند؟
- آیا حامی و مشاوری معتبر در بین اعضای تیم پروژه حضور دارد؟
شما میتوانید سوابق اعضای پروژه را بوسیله پلتفرمهای ارتباطی نظیر لینکدین ارزیابی نمایید. درصورتی که اعضای پروژه اصرار به پنهان نگه داشتن هویت خود دارند، باید در این باره تردید نمود. دریافت اطلاعات از پیشینه و پیشرفت یک تیم ناشناسی بسیار سخت و دشوار است.
وایت پیپر (Whitepaper)
وایت پیپر سندی فنی با نمای کلی از عملکرد و اهداف پروژه میباشد. درواقع وایت پیپر پروژه مهمترین سند یک پروژه به حساب میآید و در حالت ایدهآل دارای اطلاعات زیر است:
- روشهای تکنولوژی بلاکچین
- اطلاعات تیم پروژه
- موراد کاربرد ارز دیجیتال
- اقتصاد توکن
- نقشه راه
رقبای پروژه
برای سنجش ظرفیت یک پروژه، باید رقبای آن را نیز شناخت. یک پروژه در نگاه اول ممکن است جالب باشد، اما در قیاس با سایر رقبای خود چندان چنگی به دل نزند. زیرا ممکن است رقبا دارای تیم مجربتر، محصولی باکیفیتتر و جامعهای هماهنگتر باشند.
تجزیه و تحلیل سهم بازار رقبا، به سرمایهگذاران جهت سنجش پتانسیل پروژه برای رشد و پذیرش کمک میکند.
نقشه راه (Roadmap)
نقشه راه یا Roadmap یک جدول، نمودار و یا شکل گرافیکی زمانی است که مشخص میکند یک پروژه در چه زمانهایی قرار است چه اموری انجام دهد. درواقع نقشه راه برنامهریزی یک کسب و کار برای رسیدن به هدفی مشخص است.
اغلب پروژههای ارز دیجیتال برای آینده خود نقشه راه دارند و برای انتشار، آزمایش شبکهها و اقدامات برنامهریزی شده جدید اقدام به ترسیم جدول زمانبندی میکنند. نقشه راه میبایست دربرگیرنده تصویر واضحی از تحولات آینده باشد. سرمایهگذاران با این سند میتوانند میزان موفقیت یک پروژه را برررسی کنند و متوجه شوند که آیا پروژه براساس برنامهی خود پیش میرود یا خیر!
نقشه راه فازهای مختلفی را داراست که در بازههای زمانی مختلف فصلی و یا سالانه طراحی میشود:
- فاز اول: رشد اولیه تا 6 ماه
- دوم: توسعه پلتفرم 6 تا 12 ماه
- سوم: مشارکت جامعه و رشد و پیشرفت اکوسیستم 12 تا 18 ماه
- چهارم: پذیرش و گسترش بازار 18 تا 24 ماه
اقتصاد توکنی یا توکنومیکس (Tokenomics)
توکنومیکس Tokenomics عاملی مهم در بررسی تحلیل فاندامنتال است. اقتصاد توکنی به مطالعه اقتصاد رمز ارز یا دارایی اشاره دارد که حاوی بررسی معیارهایی از قبیل موارد زیر است:
- کاربرد توکن (Token Utility)
- نحوه تخصیص توکن (Token Allocation)
- عرضه توکن (Token Supply)
- عرضه در گردش (Circulating Supply)
- نحوه توزیع توکن (Token Distribution)
- برنامه آزادسازی توکنها و زمانبندی دوره واگذاری (Token Unlocks/Vesting Schedule)
- حداکثر عرضه (Max Supply)
- عرضه کل (Total Supply)
- توکن ولاسیتی (Token Velocity)
- سیاستهای کنترل عرضه (Supply Policy)
بررسی این معیارها برای داشتن یک بینش عمیقتر نسبت به یک دارایی به شما کمک میکند. اقتصاد توکنی یا توکنومیکس محرک ارزش و قیمت یک ارز دیجیتال به شمار میآید.
سرمایهگذران با بررسی توزیع توکن، امکان شناسایی ریسکهای بالقوه را دارند. علاوهبر آن توکنومیکس محرک رفتار در شبکه نیز است. برای نمونه یکی از الگوهای موفق و پرطرفدار توکنومیکس، الگوی رأی امانی (Vote Escrow) میباشد که در آن برای سپردهگذاری رمزارز از سوی کاربران به آنها پاداش انگیرهای داده خواهد شد.
حبس کردن رمزارز به معنای کاهش عرضه و افزاش قیمت آن است. درصورت کوتاهی دوره واگذاری سرمایهگذاران اولیه، میتواند سبب شود سرمایهگذاران انبوهی از کوینهای خود را جهت سود به بازار بریزند و به مرور منجر به کاهش قیمت شوند.
کاربرد یک پروژه
کاربردهای پروژه باید مورد بررسی قرار گرفته شود. چراکه بسیاری از پروژهها دارای کاربردهای مختلفی برای پروژههایشان هستند که ارزشمند نمیباشند. کاربردهای ارائه شده تنها در صورتی دارای ارزش هستند که برای پاسخگویی به یک نیاز واقعی ایجاد گردند و نوآورانه باشند.
برای نمونه توکنی که مدعی ریشه کن کردن فقط است به دلیل عدم امکان تحقق این ادعا، کاربردی نداشته و رد خواهد شد.
اخبار
اخبار پیرامون یک پروژه یا رمزارز در تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال بسیار مهم است. همچنین مثبت یا منفی بودن اخبار یک پروژه نیز تاثیر فراوانی در رفتارهای قیمت آن در کوتاه مدت و میان مدت دارد. برای نمونه بعد از خبر مهمی که به سود بیت کوین باشد، قیمت آن افزایش میابد.
همچنین در پی انتشار خبر هک صرافیها، بازار کریپتوکارنسی سقوط میکند. اخبار در بازارها جزو موثرترین مکانیزمها محسوب میشوند که نباید از اهمیتشان غافل شد.
وضعیت لیست شدن در صرافی ها
یک فاندامنتالیست باید بررسی کند که رمزارز مدنظر در کدام صرافیهای لیست شده است. پیش از هرگونه تصمیمگیری درباره وضعیت یک پروژه، باید از لیست شدن ارز دیجیتال مدنظرتان در صرافیهای معتبر اطمینان حاصل کنید.
قطعا پروژه ارز دیجیتالی که پیش از عرضه رسمی در صرافیهای معتبر لیست شده باشد، اعتبار بیشتری نسبت به سایر پروژهها دارد.
مزایا و معایب تحلیل فاندمنتال ارز دیجیتال
سرمایهگذران فراوانی در سرتاسر جهان از تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال برای ارزیابی ارزهای دیجیتال استفاده میکنند. اما درمقابل برخی دیگر نیز هستند که روشهای دیگری را برای بررسی وضعیت بازار بکار میبرند. تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال مکمل هم هستند و با بررسی هر دو میتوان به تصمیمگیری مطمئنی درباره وضعیت بازار رسید.
اما تحلیل فاندامنتال نیز همانند سایر روشها دارای مزایا و معایبی است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
مزایای تحلیل فاندامنتال
- روشی محبوب برای سرمایهگذاری بلند مدت در زمینه ارزهای دیجیتال
- موثر در فهم و درک کلی بازار ارز دیجیتال
- درنظر گرفتن عوامل بنیادی جهت پیشبینی قیمت ارزهای دیجیتال در این مدل تحلیل
معایب تحلیل بنیادی
- برای درک درست از رفتار بازار باید تمامی فاکتورهای موثر روی قیمت ارز دیجیتال با مطالعه و تحقیق بسیار بررسی شود.
- امکان برداشت نادرست از برخی عوامل موثر در این مدل تحلیل
- زمانبر بودن تحلیل فاندامنتال به دلیل بررسی همه جانبه عوامل گوناگون
تحلیل بنیادین یا تحلیل فاندامنتال در بازار کریپتو به ارزیابی جنبههای بنیادین یک پروژه بلاکچینی میپردازد. براساس این رویکرد، سرمایهگذار میتواند با بررسی شاخصهایی نظیر ارزش بازار، جذب سرمایهها، توکنومیکس، دادههای آنچین و … ارزش ذاتی رمزارز مدنظر خود را پیشبینی نماید.
علاوهبر معایب گفته شده در متن بالا میتوان گفت دقت تحلیل بنیادین به عمق بررسیهای سرمایهگذار و دادههای موجود بستگی دارد. در بعضی مواقع تخمین ارزش ذاتی یک پروژه براساس اطلاعات موجود، کار بسیار دشواری بوده و در نهایت نیز احتمال دارد تحلیل انجام شده اعتبار لازم را نداشته باشد.
در بازار ارز دیجیتال تحلیل فاندامنتال گزینهای جذاب برای تحلیلگران است. اما بهتر است برای هرگونه تصمیمگیری در این زمینه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال را در کنار هم بکار برد.
تحلیل تکنیکال به ارزیابی روند قیمت رمزارزها میپردازد. درحالیکه تحلیل فاندامنتال به بررسی شرایط آینده ارز دیجیتال از لحاظ اقتصادی خواهد پرداخت. طبق نظر آقای فرهاد مقدم سلیمی این دو تکنیک در کنار هم میتواند شرایط مناسبی را برای سرمایهگذاری ایجاد کنند.
این مدل تحلیل برای سرمایهگذرانی که به دنبال بررسی روند درازمدت یک ارز دیجیتال هستند مناسب است.