فهرست مطلب
ToggleEnglish فارسی Türkçe (Turkish)
چیپولا و قوانین انسانی حماقت
در سال 1976، کارلو چیپولا، پروفسور تاریخ اقتصادی که قوانین حماقت بشری را بررسی میکرد، یک قانون اجتماعی استخراج کرد که به موجب آن میتوانیم مردم را به چهار دسته گروه بندی کنیم: دسته اول «بی نوایان»، دوم «باهوش ها»، سوم “راهزنان” و آخرین “احمق ها”. چیپولا هشدار داد که فرد احمق خطرناک ترین نوع انسان است و از لحاظ قدرت تخریب در دسته ای بسیار قدرتمندتر از مافیاها و یا سوسیالیست ها قرار می گیرد.
📌 برای رسیدن به این نتیجه، باید پنج قانون اساسی حماقت انسان را درک کنیم:
قانون اول حماقت انسان
قانون اول: همیشه و ناگزیر، همه ی انسان ها، تعداد افراد احمق در جامعه را دست کم می گیرند.
قانون دوم حماقت انسان
قانون دوم: احتمال احمق بودن فلان شخص مستقل از سایر خصوصیات آن شخص است. تحصیلات، ثروت یا موقعیت هیچ ربطی به آن ندارد.
قانون سوم حماقت انسان
قانون سوم: احمق کسی است که به شخص دیگری یا گروهی از افراد ضرر وارد کند در حالی که خودش هیچ سودی ندارد و حتی ممکن است متحمل ضرر شود.
قانون چهارم حماقت انسان
قانون چهارم: افراد غیر احمق همیشه قدرت آسیب رساندن به افراد احمق را دست کم می گیرند. به ویژه، افراد غیر احمق دائماً فراموش می کنند که در همه زمان ها و مکان ها و تحت هر شرایطی برخورد و یا معاشرت با افراد احمق به طور باور نکردنی پرهزینه است.
قانون پنجم حماقت انسان
قانون پنجم: آدم احمق خطرناک ترین نوع انسان است. یک آدم احمق از یک راهزن خطرناک تر است.
سیپولا و چهار عامل رفتار انسان
📌 سپس چیپولا چهار عامل رفتار انسان را در نظر می گیرد. یک شخص می تواند برای خود منفعت یا ضرر ایجاد کند، یک شخص می تواند برای دیگران نیز منفعت و یا ضرر ایجاد کند. به این ترتیب اگر شخص مورد نظر را تام و دیگری را جری بنامیم چهار حالت متصور است:
آ. اگر تام اقدامی انجام دهد و متحمل ضرر شود، جزو گروه بی نوایان است. یک معتاد در عمل مواد کشیدن خود به کسی آزار نمی رساند جز خودش. چنین شخصی بی نواست
ب اگر عمل تام به نفع خودش باشد و در عین حال به جری نیز سود برساند، او باهوش است. یک نانوا در عمل نان پختن خود هم به دیگران سود می رساند و هم به خود. عمل نانوایی یک عمل هوشمندانه محسوب می شود.
ج اگر تام به خودش سود برساند اما جری به ضرر برساند، او یک راهزن است. یک دزد به خودش سود می رساند در حالیکه سود او باعث زیان مالباخته است.
د و اگر تام کاری کند که هیچ سودی برای خودش ندارد اما به جری نیز زیان برساند ، او احمق است. پیدا کردن مثال هایی از این دست در محیط اطرافمان اصلا کار سختی نیست.
📌 افرادی که هیچ عملی از آنها سر نمی زند – اگر اصلا وجود داشته باشند – در مرکز این دسته بندی قرار می گیرند. حال به تأثیرات این گروه ها بر جامعه می پردازیم. افراد بی نوا معمولا به جامعه کمک می کنند اما دیگران، به ویژه راهزنان از آنها سوء استفاده می کنند. و بنابراین سهم آنها محدود است.
📌 توجه داشته باشید که نوع دوست ها یا صلح طلبان افراطی ممکن است به دلایل اخلاقی با کمال میل در این دسته – بی نوایان – جای بگیرند. افراد باهوش به جامعه کمک می کنند و از کمک های خود برای ایجاد منافع متقابل استفاده می کنند. اقدامات آنها منجر به سود خالص برای جامعه می شود، بنابراین افراد بی نوا باید همیشه از افراد باهوش حمایت کنند.
📌 راهزنان به دنبال منافع شخصی خود هستند و خود را غنی می کنند، حتی زمانی که این کار به جامعه آسیب می رساند. افراد بی نوا و باهوش باید سعی کنند جلوی آنها را بگیرند. افراد احمق همیشه باعث ضرر خالص جامعه می شوند. اما نه تنها این. از آنجایی که آنها این کار را بدون هیچ دلیل آشکاری انجام می دهند، اعمال آنها نیز باعث ناامیدی، عصبانیت و سردرگمی دیگران می شود.
📌 برخلاف باورهای فرهنگی عمده در میان روشنفکران همکارش، چیپولا متقاعد شده بود که اسان ها نابرابر هستند. برخی احمق هستند، برخی دیگر نه، و تفاوت را طبیعت تعیین می کند نه چیز دیگری. او نوشت: یکی احمق است همان طور که یکی مو قرمز است. چیپولا هشدار داد که پتانسیل آسیبرساندن افراد احمق به میزان حماقت به ارث رسیده و موقعیت قدرت آنها در جامعه بستگی دارد.
📌 در میان بوروکراتها، ژنرالها و سیاستمداران، مشکل کمی در یافتن نمونههای واضح از افراد اساساً احمقانه وجود دارد که ظرفیت آسیبرسان آنها بهطور هشداردهندهای با موقعیت قدرتی که اشغال کردهاند، افزایش یافته است.
حماقت انسان و بازار سرمایه
پنج قانون حماقت انسانی کارلو چیپولا چارچوبی طنزآمیز و در عین حال روشنگر برای درک رفتار انسان ارائه می دهد که می تواند در زمینه های مختلف از جمله بازار سرمایه اعمال شود. در اینجا یک استدلال وجود دارد که این قوانین به طور گسترده در بازار سرمایه مورد استفاده قرار می گیرند:
استدلال برای کاربرد قوانین چیپولا در بازار سرمایه
1. قانون اول: همیشه و ناگزیر، همه تعداد افراد احمق در گردش را دست کم می گیرند.
در بازار سرمایه، این قانون در دست کم گرفتن مکرر تأثیر رفتارهای غیرمنطقی بر پویایی بازار مشهود است. سرمایه گذاران اغلب تصور می کنند که اکثر فعالان بازار به دنبال تحلیل های بنیادی و تکنیکال منطقی عمل می کنند. با این حال، حضور سرمایهگذاران متعددی که بر اساس احساسات، اطلاعات نادرست یا عدم آگاهی، تصمیمات غیرمنطقی میگیرند، اغلب منجر به حرکتهای غیرمنتظره بازار و نوسانات میشود. به عنوان مثال، بحران مالی سال 2008 تا حدودی ناشی از دست کم گرفتن گسترده تعداد افرادی بود که تصمیمات سرمایه گذاری بی پروا می گرفتند.
2. قانون دوم: احتمال احمق بودن فلان شخص مستقل از سایر خصوصیات آن شخص است.
این قانون نشان می دهد که حماقت بدون توجه به تحصیلات، ثروت یا پیشینه حرفه ای به طور مساوی در بین مردم توزیع می شود. در بازار سرمایه، حتی سرمایه گذاران با تحصیلات عالی یا با تجربه نیز می توانند تصمیمات احمقانه ای بگیرند. فروپاشی صندوقهای پرمخاطب، مانند مدیریت سرمایه بلندمدت در سال 1998، نشان میدهد که حتی برندگان جایزه نوبل و متخصصان باتجربه نیز میتوانند قربانی قضاوت ضعیف و رفتار غیرمنطقی شوند که فراگیر شدن حماقت انسانی در بازار را برجسته میکند.
3. قانون سوم: احمق کسی است که به شخص دیگری یا گروهی از افراد ضرر وارد می کند در حالی که خودش هیچ سودی ندارد و حتی ممکن است ضرری هم داشته باشد.
این قانون به ویژه به دستکاری بازار و حباب های سفته بازی مربوط می شود. به عنوان مثال، افراد یا نهادهایی که در طرحهای پمپ و تخلیه شرکت میکنند، به طور مصنوعی قیمت یک سهام را افزایش میدهند، که باعث میشود سرمایهگذاران دیگر متحمل ضرر شوند که قیمت به طور اجتنابناپذیر سقوط میکند. این دستکاریکنندگان اغلب هیچ منفعتی درازمدت ندارند و حتی ممکن است با عواقب قانونی مواجه شوند، با این حال اقدامات آنها آسیب قابل توجهی به سایر فعالان بازار وارد میکند.
4. قانون چهارم: افراد غیر احمق همیشه قدرت آسیب رساندن به افراد احمق را دست کم می گیرند. به ویژه، آنها دائما فراموش می کنند که برخورد و یا معاشرت با افراد احمق اشتباهی پرهزینه در هر زمان و مکان و تحت هر شرایطی است.
در بازار سرمایه، این قانون را می توان در تمایل سرمایه گذاران و مؤسسات مالی به دست کم گرفتن تأثیر رفتار غیرمنطقی بازار مشاهده کرد. در طول حباب داتکام در اواخر دهه 1990، بسیاری از سرمایهگذاران نتوانستند تشخیص دهند که شور و شوق سوداگرانه و شور و شوق غیرمنطقی تا چه حد باعث ارزشگذاری بازار شده است. هنگامی که حباب ترکید، زیان های ناشی از آن فاجعه آمیز بود که نشان دهنده هزینه بالای دست کم گرفتن تأثیر شرکت کنندگان غیرمنطقی بازار بود.
5. قانون پنجم: آدم احمق خطرناک ترین فرد است.
به عقیده چیپولا، افراد احمق از افراد بدخواه خطرناک ترند، زیرا اعمال آنها بدون هیچ سودی برای دیگران منجر به ضرر می شود. در بازار سرمایه، ماهیت به هم پیوسته سیستم های مالی این خطر را تشدید می کند. اقدامات چند سرمایه گذار غیرمنطقی می تواند یک واکنش زنجیره ای ایجاد کند که منجر به سقوط بازار یا بحران های سیستمی شود. بحران وامهای مسکن یک نمونه بارز است که در آن رفتار غیرمسئولانه وام دهندگان و وام گیرندگان، ناشی از سودهای کوتاهمدت و ارزیابی ضعیف ریسک، منجر به سقوط مالی جهانی شد.
نتیجه
قوانین حماقت انسانی چیپولا لنز ارزشمندی را برای مشاهده بازار سرمایه فراهم می کند. وجود رفتار غیرمنطقی، غیرقابل پیشبینی و اغلب مضر در میان فعالان بازار، نیاز به مدیریت ریسک قوی، نظارت نظارتی و شک و تردید سالم نسبت به روند بازار را برجسته میکند. سرمایه گذاران و مؤسسات با پذیرش و حسابرسی تأثیر فراگیر حماقت انسانی، می توانند بهتر از پیچیدگی ها و عدم قطعیت های بازار سرمایه عبور کنند.